Abstract:
نحوهای که امروزه از سنت پرسش میشود و در آن اندیشه میرود، بیبنیاد (groundless) است. بیبنیادی شاخصۀ دوگانۀ سنت یا تجدد است. در حالی که بنیاد اصیل، بهواسطۀ تجربۀ دقیقۀ «نفی» بنیادی مغاکی/ عدمی است. رویکردهای بیبنیادی چون «هرمنوتیک رمانتیک، تاریخگری، بنیادگرایی و سنتگرایی» سنت را امری سپریشده فهم میکند در حالی که «هرمنوتیک فلسفی، تاریخمندی و سنتمندی» سنت را گذشته حاضر در اکنون میدانند. این رویکردها مستلزم قائل شدن به بنیاد و سرآغاز مغاکی/ عدمی و محدث، فهم زمان بهمثابۀ تکرار گذشته در حال و وجود بهمثابۀ وجودِ پیشِدست و در نتیجه مبتنی بر وقت، نقد و احضار هستند. در سنت اسلامی نخستین جرقههای این مواجهه اصیل را میتوان در نقد حقیقتِ آفاقی و سنتِ فرادست و تأکید بر کشف و شهود از سوی جریان تصوف و عرفان ردیابی کرد. عارفان حقیقت رویکرد خویش به سنت را «نقد» میدانستند که امری مقدم بر ارزیابی است و به فراخوانی وجودی حاضر اشاره دارد.
Machine summary:
ايـن رويکردهـا مسـتلزم قائـل شدن به بنياد و سرآغاز مغاکي / عدمي و محدث ، فهم زمان به مثابۀ تکرار گذشـته در حـال و وجـود به مثابۀ وجود پيش دست و در نتيجه مبتني بر وقت ، نقد و احضار هستند.
تلقي سنت به مثابۀ گذشتۀ حاضر در حال ، صرفا در ساحت فهمي از زمان ، تاريخ ، سرآغاز و وجود امکان مي يابد که در ذات آن ها منفيت وجود دارد؛ زيرا نخستين قدم براي نيل به سرآغاز و سرچشمه ، آغازيدن از مغاک و عدم است .
مقالۀ پيش رو مي کوشد هستۀ انتقادي الـۀات و سـنت عرفاني را نسبت به سنت آشکار کند و نشان دهد نسبت اصـيل بـا سـنت نـه از طريـق تبعيت مقلدانه سنت (رأي سنت گرايان ) بلکه از طريق نفي ريشه اي آن ممکـن اسـت از طرف ديگر اين نفي نه گسستي محض (رأي متجددان ) بلکه گسستي در عـين پيوسـت است .
اين واژه به معناي ارسال کردن ، تحويل دادن ، دست به دست دادن ، تسليم کردن از اصل يوناني سرچشمه مي گيرد کـه بـه همان معناي سنت / tradition است .
اول طـرز تلقـي از زمـان ، دوم طـرز تلقـي متفاوت اين رويکردهـا از نحـوة وجـود فرادسـت / vorhanden=present at hand و وجود پيش دست /zuhanden= ready to hand و سوم طرز تلقي از سنت به مثابۀ بنياد متافيزيکي و بنياد مغاکي/ عدمي.
فهم سنت نيز عملي ذهني همچون جـا دادن خـود در يـک سنت براي انتقال آن به خود نيست بلکه فهم ، مشارکت در جريان سيال سنت در لحظـۀ آميختن گذشته و آينده به يکديگر است (همان : ٢٠٥).