Abstract:
انتظارات ذینفعان آموزش (یادگیرندگان، خانوادهها و بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه) هرساله بسی متنوعتر و گستردهتر میگردد و این امر باعث شده که معلمان با دستههای بسیار گوناگونتر از فرهنگها، علایق و خواستهها مواجه شوند و در محیطی از شک و تردید و ابهام کار کنند. تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این رویه را ایجاد کرده است و معلمان به دنبال یافتن راههای جدید برای مواجهه با این تنوعها و ایجاد تعامل سازنده و انطباق درست در امورات آموزشی هستند. در این پژوهش سعی شده تا با روش کیفی پدیدارنگاری به جستجوی گونههای روابط متقابل بین معلم و دانشآموز در امور آموزشی پرداخته شود. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل 20 نفر از معلمان دارای تجربه آموزشی حداقل 15 سال و بالاتر هستند که در مدارس متوسطه شهر سنندج به فعالیت آموزش و تدریس مشغول هستند. این تعداد با روش نمونهگیری ملاکی انتخاب و تا حد اشباع نظری جمعآوری اطلاعات ادامه داشت. روش گردآوری دادهها و اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل مصاحبهها با استفاده از روش استقرایی انجام شد. با ترسیم افقهای درونی و بیرونی، در نهایت، فضای نتیجه پژوهش طراحی گردید. نتایج پژوهش، شش روش متفاوت را نشان میدهد که در آن معلمان امور آموزشی را در ارتباط با دانشآموز تجربه میکنند؛ که آنها را در طبقات توصیفی آموزش دهنده مهارتها، فراهم کننده و ارائهدهنده اطلاعات؛ تسهیل گر یادگیری؛ حضور مشارکتی و هدایتکننده؛ مربیگری (ناظر و راهنما) و روشنگری اندیشهورزانه دستهبندی کردیم. نقش معلمان در یک پیوستار از «انتقالدهنده دانش» شروع و با «روشنگری اندیشهورزانه» که در آن معلمان بهعنوان اشخاص خاصی در زندگی دانشآموزان ظاهر میشوند که نفوذشان فراتر از دیوارهای کلاس و سالهای تحصیل در مدرسه، در کل زندگی اجتماعی آنان ادامه مییابد. همچنین هر کدام از این سبکهای تعامل دارای ویژگیهای خاص در ارتباط با نقش معلم، یادگیرنده، جو کلاس، برنامه درسی و ... هستند.
Abstract: the expectations of educational system stakeholders (learner, families, and cultural, social and economic section) show increasing diversity and complexity. This confronts the teachers with a variety of interests, cultures and demands and they have to work in an environment of uncertainty and ambiguity. This trend is rooted in the changes that societies have experienced in several aspect (political, economical and cultural) and it has led the teachers toward finding ways for facing these conditions, maintaining positive interaction, and higher adaptation with the educational demands. Therefore, this study has focused on teachers experiences to find an interactions style in instructional engagements of teacher and students through phenomenography (as one of qualitative research method). The participants included 20 experienced teachers teaching in Sanandaj secondary schools. Semi-structured interviews were the primary instrument of data collection in this study. The obtained data was analyzed by inductive method. The data analysis revealed six qualitatively different ways in which teachers experienced instructional interaction with students. These categories included providers of information, transmitters of a body of knowledge, facilitators of learning, guided participators role, mentoring and speculative illumination. Each category had special characteristics with regard to the roles of teacher, students, classroom climates and curriculum.