Abstract:
منطق فهم دین، قواعد روشمندی است که رعایت آن قواعد، ذهن مفسّر دینی، از خطا در فهم مصون شود. ضرورت چنین منطقی بر اهل اندیشه پوشیده نیست. ابن سینا یکی از صاحب نظران در این خصوص است. مسئله این مطالعه «ابن سینا و منطق فهم دین» است. این مطالعه بنیادی، تاریخی، تحلیلی و مسئلهمحور است به روش کتابخانهای از منابع معتبر است. یافتههای این مطالعه، عدم همخوانی دریافتهای علمی فلسفی ابن سینا با متون دینی است که سبب شده تا او ناهماهنگی بین گزارههای عقلانی و گزارههای وحیانی را تشخیص دهد. پیامبر، انسان منحصربه فرد در حدس، خیال و عقل بوده است و بخش زیادی از دریافتهای او از حقایق، با سطح فهم عمومی هماهنگ نبوده است. ارائه عریان یافتهها هم، نه ممکن و نه مفید بوده است و از همینرو، او آن را به زبان رمز، تشبیه و تمثیل در اختیار مردم قرار داد تا با حداقلی از سعادت عقلانی و انسانی آشنا شوند. به نظر اینسینا فهم حقیقت معنای متون تنها با وجودشناسی ممکن است. وجودشناسی، مفسّر را قادر میسازد تا با مولف متن و مقصود مولف از متن آشنا شود و بتواند متن را رمزگشایی کند. او خود چنین کرده و همین سبب نقدهای جدّی به او شده است.
Machine summary:
آنان ميتوانستند با دگرگوني زبان خود به عربي و يا ترجمۀ واژه ها و آشنايي با قالـب فرهنگـيـن زول ، فهم خود را از گزاره هاي ديني تااندازه اي ممکن سازند؛ زيرا جهان مخاطبان قرآن بـه جهـان فهم کننـدگان ، نزديک بود و غرض اصلي خداوند از حقايق الهي بـا ترجمـ ۀ آيـات بـه قالـب زبـاني ديگـر کـه نزديکـي فرهنگي با جهان مخاطبان اوليه داشت ، ممکن بود، اما به مرور ين ضرورت ايجاد شـد تـا بـراي نزديـک ساختن دو افق ، منطق و راهکاري را در نظر گرفته به حل مشکلات ناشي از آن بپردازند.
نوشتار حاضر به روش مسئله محور در پي گام نهادن در مسـير حـل ايـن مشـکل معرفتـي اسـت تـا انديشۀ ابن سينا را به عنوان انديشمندي که با معضل هرمنوتيکي روبه رو بـوده و منطـق خاصـي در فهـم و تفسير مفاهيم و گزاره هاي ديني داشته است ، مورد مطالعه قرار دهد و دريابد کـه او در موقعيـت دوگانـه اي که بين سنت و يافته هاي متجدد زمان خود داشت ، چه منطق و راه برون رفتي از آن موقعيت انتخاب کـرد و متد و منطق فهم بن سينا از مفاهيم و گزاره هاي ديني چه بود و چگونه به دسـت آمـد؟ بنـا بـراين ، موضـوع ً بحث را ميتوان تحت عنوان «ابن سينا و منطق فهم دين » خلاصه کرد.
نقد و بررسي اين که راه داوري در امر معقول ، معقول و راه داوري در امر محسـوس ، محسـوس اسـت و وجودشناسـي کليد رمز گزاره هاي ديني است ، بـراي وجودشناسـان قابـل ترديـد نيسـت ، پـس وجودشناسـي معرفتـي ضروري است ، اما اين که تنها وجودشناسي از نظر ابن سينا منطق فهم نهايي دين باشد و رعايت آن سـبب مصونيت ذهن از خطاي در فهم متون باشد، قابل قبول نيست .