Abstract:
بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبة ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. ازاینرو، فطرت به آفرینش ویژة انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دستهبندی است.
پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهمترین پیشفرضهای انسانشناختی در علوم انسانیِ اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای میگذارد. نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفتشناختی بررسی کند. اینکه فطرت میتواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی میشود.
Machine summary:
بر اساس توضیحات داده شده ، نوشتار حاضر در صدد اسـت نـاظر بـه بحـث توجیـه صـدق و کـذب گـزاره هـا، بـه ایـن پرسـش هـای اساسـی و کلیـدی در معرفت شناسی پاسخ دهد که : آیا فطرت می تواند منبعی برای حصول معرفـت در علوم انسانی به شمار آید و همچنین در نقش معیار ظاهر شود و بـا آن صـدق و کذب قضایا ارزیابی گردد و آیا اساسا حل چالش نسبیت در علوم انسـانی بـدون باورمندی به فطرت امکان پذیر است ؟ ٣-١.
پرسش اساسی آن است که : فطرت چه جایگـاهی در ایـن میان دارد و آیا می تواند منبعی برای معرفت باشد یا نه ؟ پاسخ به این پرسش خود درخور مقاله ای مستقل است ، اما با دقت در دو نکته مـی تـوان تبیـین روشـنی از مسئله ارائه کرد: الف ) علوم و تصدیقات انسان از آن نظر که گاه به رفتار انسان ها ربطی نـدارد و تنها واقعیاتی را در خارج کشف می کند و از آنها خبر میدهد، و زمانی تنها بـه رفتار و وسیلۀ به دست آوردن کمال یا مزایای زندگی مربوط است و به کشف از خارج نظر ندارد، به «نظری » و «عملی » تقسیم می شود.
در سطح تجربی که فقط شامل گزاره های آزمون پذیر و مستند بـه روش تجربـی اسـت ، تفکیـک مقـام داوری و گردآوری پذیرفته ، و مشکل فقدان عینیت در علم دینی با این توجیه کـه در ایـن سطح معیار داوری ، تجربه است و براین اساس ، قابل آزمون همگانی اسـت ، حـل می شود.