Abstract:
از نظر سیاستگذار پولی، همه تغییرات شاخص قیمت مصرفکننده دارای اهمیت یکسانی برای اعمال سیاست پولی و تأثیر بر رشد اقتصادی نیستند؛ با این توجیه بخشی از تغییرات این شاخص دائمی و بخش دیگری از آن موقت و گذرا است و نباید در مقابل تغییرات موقت واکنش نشان داد. همچنین تغییرات قیمتهای نسبی حاصل از تکانههای موقت در بلندمدت بهواسطه انعطافپذیری قیمتها و در نتیجه جانشینی کالاها توسط مصرفکننده تعدیلشده و در نهایت در بلندمدت بر تورم و بهتبع آن بر رشد اقتصادی بدون اثر خواهد بود؛ بنابراین برخی از اقتصاددانان اعتقاد دارند، بهتر است تصمیمات سیاستگذاران پولی مبتنی بر تورم هسته باشد. در مقاله حاضر ابتدا تورم هسته محاسبه شده و سپس اثر تورم هسته بر رشد اقتصادی در ایران برای بازه زمانی 1397-1384، با استفاده از دادههای ترکیبی با تواتر مختلف (MIDAS) موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عمق مالی، تورم هسته و درآمدهای نفتی دارای اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی میباشند. همچنین آزادی تجاری، هزینههای عمرانی دولت، موجودی سرمایه و جمعیت فعال دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی بوده و متغیر مجوزهای اشتغال دارای اثر معناداری بر رشد اقتصادی نیست.
From the monetary authority perspective, all parts of fluctuations in CPI don’t have the same importance for implementing monetary policy and also don’t have the same impact on economic growth. The CPI fluctuations can be separated into two main parts: the permanent part and the temporary or transient part. In the long run the changes in relative prices which are originated from temporary shocks, because of price flexibility and substitution of goods by consumer, will be adjusted and as a result will not have significant effect on Inflation and economic growth. Consequently, monetary authority should not take into account the temporary part of CPI fluctuations in implementing the monetary policy. Some economists assert that it will be better if monetary authority implements the policies just based on the core inflation. In the present study, we have first calculated the core inflation and then investigated the effect of core inflation on economic growth. To this end, we have used the data over the 2005-2018 period and MIDAS method. Results indicate that financial depth, core inflation and oil revenues have negative and significant effect on economic growth. Also, results show that openness, government spending on infrastructure, capital stock and active population have significant and positive effect and employment permits have no significant effect on economic growth
Machine summary:
تحليل تجربي تأثير تورم هسته بر رشد اقتصادي در ايران : کاربردي از الگوي داده هاي ترکيبي با تواتر مختلف 1 يکتا اشرفي *2 روزبه بالونژادنوري فاطمه جهانگرد٣ تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١٠/٢٥ تاريخ پذيرش : ١٣٩٦/٠٢/١٨ چکيده از نظر سياست گذار پولي، همه تغييرات شاخص قيمت مصرف کننده داراي اهميت يکساني براي اعمال سياست پولي و تأثير بر رشد اقتصادي نيستند؛ با اين توجيه بخشي از تغييرات اين شاخص دائمي و بخش ديگري از آن موقت و گذرا است و نبايد در مقابل تغييرات موقت واکنش نشان داد.
همچنين تغييرات قيمت هاي نسبي حاصل از تکانه هاي موقت در بلندمدت به واسطه انعطاف پذيري قيمت ها و در نتيجه جانشيني کالاها توسط مصرف کننده تعديل شده و در نهايت در بلندمدت بر تورم و به تبع آن بر رشد اقتصادي بدون اثر خواهد بود؛ بنابراين برخي از اقتصاددانان اعتقاد دارند، بهتر است تصميمات سياست گذاران پولي مبتني بر تورم هسته باشد.
نرخ تورمي که از طريق شاخص بهاي کالاها و خدمات مصرفي محاسبه ميشود، در مقايسه با تورم هسته نميتواند معيار مناسبي براي تحليل و بررسي سياست هاي پولي باشد، به اين دليل که ممکن است در آن اجزايي وجود داشته باشند که با تغييرات فصلي و يا به علت تکانه هاي عرضه داراي قيمت هاي ناپايدار باشند (کرمي و بيات ٣، ١٣٩٣).
انتظار بر اين است که موجودي سرمايه ، هزينه هاي عمراني دولت ، آزادي تجاري، مجوزهاي اشتغال و جمعيت فعال داراي اثر مثبتي بر رشد اقتصادي بوده و عمق مالي (نسبت نقدينگي به توليد ناخالص داخلي)، تورم و درآمدهاي نفتي به صورت منفي بر رشد اقتصادي تأثيرگذار باشند.