Abstract:
یکی از آثاری که با هدف آموزشِ پژوهش در رشتة زبان و ادبیات فارسی منتشر شد مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی اثر قدرتالله طاهری است. بررسی جایگاه کتاب درمیان مجموعهآثار مشابه نشان میدهد که مؤلف با نگاه انتقادی ـ فلسفی، سعی میکند به مبادی و مبانیای فراتر از زبان و ادبیات فارسی توجه کند. در این مقاله، نویسنده سعی میکند درکنار بیان اعتبار و ارزش اثر، مهمترین کاستیهای آن را با ارائة پیشنهادهای لازم تبیین کند. مهمترین این نکات در حوزة ساختار و روش، عدم دقت در نقلقولها و تکیه بر حافظه، ذکرنشدن برخی از منابع در پایان کتاب، شتابزدگی در فهرست اعلام، درازنویسی، فقدان تناسب برخی از عنوانهای فصول با مطالب ذیل و نقل شواهد غیرضرور، عدم روشنبودگی حد و مرز حضور مؤلف و نقلقولها، و ... است. در گسترة نقد محتوایی نیز میتوان به رعایتنکردن بلاغت مخاطب، فقدان رعایت برخی از نکاتی که مؤلف درصدد آموزش آن است، و ازهمهمهمتر گزارههای ادعایی و ورود به مباحثی فراتر از عنوان و هدف کتاب اشاره کرد. بررسی نهایی اثر نشان میدهد کتاب حاضر برخلاف عنوان و هدف تألیف (بهدلیل پایهها و اصول مشترک) فراتر از رشتة زبان و ادبیات است و از این منظر نیازمند بازنگری است.
Machine summary:
بررسی اولیة کتاب و مطالب سرفصلهای آن نشان میدهد اثر حاضر باعنایتبه ارجاعات متعدد و مکرر به مبادی و رهیافتهای فلسفی و شبهفلسفی و فراتررفتن از عنوان و هدف اصلی (آموزش دانشجویان رشتة زبان و ادبیات فارسی) و باتوجهبه نیازهای اولیة دانشجویان این رشته، تاحدودی دانشجوگریز بهنظر میرسد و این ادعا البته باتوجهبه قرائن متعدد (که درادامه گفته خواهد شد) تأیید میشود.
2. 4 ویژگیهای عام/ خاص پژوهشگران/ پژوهشها (ذکر عام، ارادۀ خاص) یکی از نکات گفتنی دربارة مجموعه نکات مندرج در این کتاب این است که مؤلف باتوجهبه عنوان و هدف کتاب (در زبان و ادبیات فارسی) به مباحث ورود پیدا کرده است که نهتنها به زبان و ادبیات فارسی، بلکه به مجموعة علوم هنری ـ ادبی نیز اختصاصی ندارد (همة حوزههای علوم انسانی) و شواهد و نمونههای این ادعا هم بیش از حد ضرور است.
نمونة دیگر از این ذکر عام و فراگیر و ارادة خاص در فصل سوم کتاب با عنوان «دستیابی به مسئلة پژوهش (ادبی)» (همان: 152- 190) است که بعد از فصل «حوزههای پژوهشی زبان و ادبیات» آمده است.
نکتة نخست اینکه به اعتبار عنوان فصل دوم و فصل حاضر، که بحث بر سر حوزههای پژوهشی و مسئلة پژوهش در ادبیات است، خواننده انتظار دارد این نکات (اصول هجدهگانه) اختصاصا ناظر بر تحقیقات ادبی باشد.
بهگونهایکه اگر عنوان کتاب جدای از برخی شواهد مثال از حوزة ادبیات فارسی به اصول پژوهش در علوم انسانی هم تغییر پیدا میکرد، برای این دسته از مخاطبان هم قابلتوصیه است.