Abstract:
از لحاظ نظری لاادریگرایان مدعی هستند که هیچ تصوری از خدا نداریم بمانند آنچه منون فیلسوف قرون وسطی در مناظرهاش با سقراط گفته است، انسان راجع به آنچه دانایی و تصوری از آن ندارد، نمیتواند تحقیق یا جستوجو کند و اگر هم یافت، معلوم نیست همانی باشد که بهدنبالش بوده است، لذا بنا بر قضیۀ مقبول و بدیهی «اگر چیزی غیرقابل تصور تلقی گردد، بیتردید تصدیق آن غیرممکن خواهد بود» نتیجه گرفتهاند که خدایِ تصورناپذیر، قابلِ تصدیق و اثبات نیست. در این جستار با واکاوی و بررسی مفهوم تصور و تصدیق و تعریف به رسم برای خدا با صفات ثبوتیهای که لازم ذات است، تصور و سپس تصدیق خدا بهواسطۀ علم حصولی بررسی و اثبات خواهد شد.
Machine summary:
پژوهشي در مسئلۀ تصور و تصديق خدا * سيدمجتبي ميردامادي استاديار گروه مباني نظري دانشکدة معارف و انديشۀ اسلامي دانشگاه تهران ، تهران ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/٦/٢، تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٢/١٧) چکيده از لحاظ نظري لاادريگرايان مدعي هستند که هيچ تصوري از خدا نداريم بمانند آنچه منون فيلسوف قـرون وسـطي در مناظره اش با سقراط گفته است ، انسان راجع به آنچه دانايي و تصوري از آن ندارد، نمي تواند تحقيق يا جست وجـو کنـد و اگر هم يافت ، معلوم نيست هماني باشد که به دنبالش بوده است ، لذا بنا بر قضيۀ مقبول و بديهي «اگر چيـزي غيرقابـل تصور تلقي گردد، بي ترديد تصديق آن غيرممکن خواهد بود» نتيجه گرفته اند که خـداي تصـورناپـذير، قابـل تصـديق و اثبات نيست .
تفاوت قول شارح يا معرف با حجت ، در اين است که قول شارح همچنانکه از معنايش پيداست ، شرح الاسم و بيان محسوب ميشود و نسبت يا ارتباطي بين موضوع و محمول را به دست نمي دهد، ولي پايۀ شناخت براي حد و رسم و مثال است ، يعنـي يـا شـرح ماهيـت بوده که حد است ، يا به وجهي تمييز ماهيتي از ماهيت ديگر را متکفل مـيشـود کـه رسـم است يا مشابهت ميان ماهيات را نشان ميدهد که مثال است و در هرحال به تصور رهنمون مي کند؛ در حاليکه حجت که در فلسفه به آن دليل يا برهان يا حجت برهـاني مـي گوينـد، شامل قياس و استقرا و تمثيل است که از سنخ علوم تصديقيه هستند، به شـکلي کـه صـرفا نظر به صدق و کذب دارد و رساننده به تصديق مطلوب است .