Abstract:
با توجه به اینکه افراد و نخبگان سیاسی دارای اصول نسبتا ثابت فکری هستند، لذا مبانی فکری و
فلسفی آنان و ارزش ها و عناصر فرهنگی یک جامعه مطمئنا در شکل گیری دیدگاه های سیاست خارجی
شان تاثیر گذار خواهد بود. لذا شناخت مبانی فکری و اندیشه فلسفی رهبران ونخبگان سیاسی می تواند
در بررسی سیاست خارجی هر کشوری مثمر ثمر باشد. با این اوصاف می توان گفت، پیوند میان
متغیرهای فرهنگی و سیاست خارجی از سه طریق مطالعه اعتقادات و اسطوره ها، تصاویر و برداشت ها و
در نهایت عادات و ایستارها مورد بررسی قرار داد. و این فرهنگ است که از طریق باورها، اسطوره ها،
قواعد وهنجارها بر اندیشه و رفتار سیاستمداران اثر می گذارد. لذا در خصوص جمهوری خلق چین به
عنوان مطالعه موردی این سوال مطرح است که آیا زمینه های تاریخی و مبانی فکری حاصل از
اندیشه های کنفوسیوس و دیگر اندیشه های رایج در این کشور بر سیاست خارجی این کشور تاثیرگذار
بوده است و یا خیر و در صورت ایفای نقش، این اثرگذاری را در کدام بخش از سیاست خارجی این
کشور می توان مشاهده نمود.
Machine summary:
سیاست خارجی چین و تأثیرپذیری آن از اصول، مبانی فکری و زمینه های تاریخی دکتر جمیل حسن پور*/ دکتر فخرالدین سلطانی ** 2 1 چکیده با توجه به اینکه افراد و نخبگان سیاسی دارای اصول نسبتا ثابت فکری هستند، لذا مبـانی فکـری و فلسفی آنان و ارزشها و عناصر فرهنگی یک جامعه مطمئنا در شکل گیری دیدگاه هـای سیاسـت خـارجی شان تأثیر گذار خواهد بود.
تناقض بین الفاظ فرهنگی و ظاهرا انقلابی با نیازهای اقتصادی به شکل جالبی در روابط تجارت خارجی چین در سال ١٩٦٦ که انقلاب پرولتاریایی فرهنگی، که حاکی از یک دگرگونی عمیق انقلابی بود، مشاهده می گردید و با تمام جنگ های لفظی مائو به کاپیتالیسم و غرب و حتی به شوروی، شاهد هستیم که «هفت کشوری که بالاترین روابط تجاری را با چین داشتند شامل اروپاییها، ژاپن ، استرالیا و کانادا می شدند که ٤٤ در صد کل تجارت چین را در بر می گرفت (البته با رقم بسیار پایین که صرفا ١/٩ میلیارد دلار بود) ٢٥ سال بعد این رقم به ٣٠ درصد کاهش پیدا کرد (بدلیل تجارت بالایی که چین با هنگ کنگ پیدا کرده بود) کانال هنگ کنگ در اصل راه چین به جهان بود که انگلیس برایش فراهم کرده بود.
با تأسیس جمهوری چین در سال ١٩٤٩ دولت این کشور اعلام کرد آماده است که روابط دیپلماتیک را با تمامی دولت های خارجی که خواهان مشاهده برابری اصول، منافع متقابل و احترام به یکدیگر در قلمروشان از حاکمیت خود هستند برقرار کند.