Abstract:
تیموریان سلسلهای ترکی – مغولی بودند که در فاصله سالهای ( 913- 771 ق ) عموماً در نواحی ماوراءالنهر و ایران حاکمیت داشتند . تجربه همزمان زندگی یکجانشینی و کوچنشینی در الوس جغتای و آسیای مرکزی باعث شد تا تیمور و جانشینانش با اسلام و فرهنگ ایرانی آشنایی هرچند مختصری داشته باشند. به همین سبب مؤلفههای هویت ایرانی ازجمله هنر ایرانی و مذهب تشیّع در این زمان فرصت رشد و وحدت بیشتری یافتند . سیاست تسامح گرایانة دولتمردان تیموری ، پیوند تشیّع با جریان تصوّف و تلاش شیعیان چه در درون جنبشهای شیعی و چه بهصورت فردی زمینهای را فراهم ساخت تا مذهب تشیّع بهویژه در بُعد اجتماعی رشد بیشتری نسبت به ادوار گذشته پیدا کند . از طرفی هنر ایرانی و شاخههای متعدّد آن بهویژه هنر خوشنویسی در این زمان همانند ظرفی هستند که سایر مؤلفههای هویت ایرانی ازجمله مذهب تشیّع موضوع و مظروف آن را تشکیل میدهند. هنر خوشنویسی که با عنوان هنری اسلامی و مقدّس شناخته میشود ، در عصر تیموری در دو بُعد نظری و عملی با مفاهیم ، ارزشها و شخصیتهای شیعی ارتباط نزدیک و ملموسی پیدا کرد . الهام روحانی و الگوبرداری استادان خوشنویس از شخصیت امام علی (ع) و کاربرد فرهنگ شیعی در نظام استاد – شاگردی این دوره از ابعاد نظری و نگارش نسخههای خطی ، اشعار و کتیبههای شیعی در بُعد عملی قرار میگیرند . تحقیق حاضر باهدف تبیین نقش هنر خوشنویسی در نشر و نمایش معتقدات مذهبی جامعه تیموری از یکسو و چگونگی ارتباط این هنر با مذهب تشیّع در این زمان از سوی دیگر ، به دنبال بررسی علل و زمینههای این ارتباط و ثانیاً ویژگیهای آن در دورۀ تیموری است. مواردی که به شیوۀ تحلیلی – توصیفی و با استفاده از منابع و اسناد تاریخی و هنری به آنها پرداخته خواهد شد.
<em>The Timurids were the Turkish-Mongolian tribes that dominated the districts of Transoxania and Iran over the years (913-771 BC). The simultaneous experience of one-time and nomadic life in Alush Goghtai and Central Asia led Timur and his successors to somewhat brief familiarity with Islam and Iranian culture. For this reason, the components of Iranian identity, including Iranian art and Shia religion, were at this time an opportunity for growth and unity. The painstaking policy of the Timurid statesmen, the bondage of Shi'a with the flow of Sufism and the Shi'a's efforts, both within the Shiite and individual movements, provided a ground for the Shiite religion, especially in the social dimension, to grow more than the past. On the other hand, Iranian art and its numerous branches, especially calligraphy art, at this time are like a container that other components of Iranian identity, including the Shia religion, are its subject matter and its constituents. The art of calligraphy, known as Islamic art and sacred art, became closely related to Timurid times in two theoretical and practical aspects with the concepts, values and personalities of Shi'a. Spiritual inspiration and modeling of calligraphy professors from Imam Ali's character and application of Shiite culture in the system of teacher-student of this period are theoretical aspects and writing of manuscripts, poetry and Shi'i inscriptions in practical aspect. The present study aims to explain the role of calligraphy in publishing and displaying the religious beliefs of the Timurid community on the one hand, and how this relationship with Shiite religion is related to this time. On the other hand, it seeks to study the causes of this relationship and, secondly, its features during the Timurid period. Descriptive and analytical methods will be dealt with using historical and artistic sources and documents</em><em>.</em>
Machine summary:
تحول در هنر خوشنويسي با ابداع خطوط خالص ايراني تعليق و نستعليق از يک سو و ارتباط آن با جنبه هاي نظري و عملي مذهب تشيع در اين دوره مؤيد مطلب مذکور است .
استادان صاحب نامي چون سلطانعلي مشهدي ، ميرعلي هروي و مجنون رفيقي هروي آداب و آموزه هاي اين مذهب و تأثير آن در هنر را به صورت نظري و عملي و با الگوبرداري از ائمه شيعه ؛ به خصوص حضرت علي ( ع ) به هنرجويان انتقال مي دادند.
(منفرد، ١٣٨٢: ٢٣٧) هنر خوشنويسي در عصر تيموريان اين دوره به لحاظ تحولات هنري که در آن صورت گرفت يکي از اعصار شاخص در تاريخ هنر ايران به شمار مي رود ؛ چراکه هنر هم به لحاظ ساختار فني و هم ازنظر انديشه و جهان بيني موجود در آن واجد ويژگي هاي خاصي گرديد.
علل توسعۀ هنر شيعي در عصر تيموريان هنر را همان طور که مي توان به لحاظ شيوة اجرا به شاخه هاي مختلف نقاشي ، خوشنويسي و انواع ديگر دسته بندي کرد ازنظر نوع تفکر و مفاهيم موجود در آن نيز قابل تقسيم است .
در عصر تيموري هنر ابزار مناسبي به منظور تقويت ساير مؤلفه هاي هويت ايراني نظير تشيع و مهم تر از آن وحدت اين مؤلفه ها در قالب آثار هنري بود.
محمد المبعوث و ابنيه بعده و فاطمه الزهرا و المرتضي علي ( رفيعي، ١٣٥٢: ٨٠٣؛ هنرفر، ١٣٥٥: ١٨) از وجوه مهم پيوند خوشنويسي و تشيع در عصر تيموري اشعار در مدح امام رضا(ع ) است که در دو قالب کتيبه نويسي و کتابت تقسيم بندي مي شوند.