Abstract:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر پیشبینی ناپایداری ازدواج بر اساس تعارضات زناشویی با نقش واسطهای افسردگی پس از زایمان بود. روش: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، جامعه آماری زنان زایمان کرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر تهران در سال 1396 بودند که به روش نمونهگیری در دسترس 149 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه های افسردگی پس از زایمان ادینبرگ از کاکس، هولدن و ساگوسکی(1987)، ناپایداری ازدواج ادواردز، جانسون و بوث(1987) و تعارضات زناشویی براتی و ثنایی(1372) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزار ایموس نسخه 24 صورت گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. یافتهها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. به طورکلی نتایج نشان داد تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند. مسیرغیرمستقیم تعارضات زناشویی نیز از طریق افسردگی پس از زایمان با ناپایداری ازدواج معنادار بود. نتیجهگیری: مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر ناپایداری ازوداج است. بنابراین میتواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامههای پیشگیری از ناپایداری ازدواج مفید فایده باشد.
Introduction: the prediction marital instability based on marital conflict with moderating role post-partum depression. Method: In this descriptive-correlational study, all the postpartum women referring to health centers in Tehran in year 2018 constituted the research population. From this population, 149 postpartum women were selected through convenience sampling method. In this study, Edinburgh postnatal depression scale of Cox, Holden & Sagovsky (1987), marital instability index of Edwards, Johnson & Booth (1987) and marital conflicts scale of Barati & Sanaee (1994) were used for data collection in this study. Evaluation of the proposed model with path analysis using AMOS-16 software was done. The indirect relationships were tested by using bootstrapping procedure in Preacher and Hayes Macro command. Results: The proposed model had an acceptable fitness to the data. Overall, the results showed all the direct paths were found significant. Also this model showed indirect path marital conflict with marital instability, through moderating role post-partum depression. Conclusion: The evaluated model has a good fit and is an important step in identifying the factors that are effective in marital instability. Therefore, the model can be useful for the design and development of marital instability prevention programs.
Machine summary:
ابزارهای این تحقیق پرسشنامههای افسردگی پس از زایمان ادینبرگ از کاکس، هولدن، و ساگوسکی (1987)، ناپایداری ازدواج ادواردز، جانسون، و بوث (1987)، و تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1372) است.
اگرچه در پژوهشهای پیشین به چنین مواردی توجه نشده است، برای رفع این خلأ تحقیقاتی در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده میشود که آیا ناپایداری ازدواج براساس تعارضات زناشویی با نقش واسطهای افسردگی پس از زایمان پیشبینیشدنی است.
ماتریس ضریب همبستگی پیرسون متغیرهای موردمطالعه {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (( معنادار در سطح 01/0(1% خطای نمونهگیری و 99% اطمینان در نمونهگیری) ( معنادار در سطح 05/0(5% خطای نمونهگیری و 95% اطمینان در نمونهگیری) براساس جدول 2، نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که افسردگی پس از زایمان (218/0 r=، 05/0 >p) و تعارضات زناشویی (336/0 r=، 01/0 >p) با ناپایداری ازدواج رابطهای مثبت و معنادار دارد.
نتايج روش بوتاستروپ برای بررسي مسير غيرمستقيم (واسطهاي) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} فاصلۀ اطمینان جدول 5 حاکی از معناداری مسیر غیرمستقیم تعارضات زناشویی به ناپایداری ازدواج ازطریق افسردگی پس از زایمان است که در سطح 01/0 ازلحاظ آماری معنادار بود.
بنابراین، میتوان گفت نقش تعارضات زناشویی بر ناپایداری ازدواج ازطریق افسردگی پس از زایمان معنادار است و تأیید میشود.
4. نتیجهگیری هدف از پژوهش حاضر پیشبینی ناپایداری ازدواج براساس تعارضات زناشویی با نقش واسطهای افسردگی پس از زایمان بود.
بررسی پیشینۀ پژوهش نشان داد که پژوهشی با موضوع پیشبینی ناپایداری ازدواج براساس تعارضات زناشویی با نقش واسطهای افسردگی پس از زایمان تاکنون انجام نشده است.