Abstract:
هدف این پژوهش، مقایسه دلالتهای تربیتی زیباییشناسی از دیدگاه جعفری و دیویی، بهمنظور دستیابی به فهمی عمیقتر نسبت به مقوله هنر و زیبایی و ابعاد مختلف تربیت زیباییشناختی است. این تحقیق، از نوع نظری بوده و در آن از روشهای تحلیل مفهومی، استنتاج و تطبیق، استفاده شده است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه زیباییشناسی ازمنظر جعفری و دیویی، دلالتهای تربیتی زیباییشناسی، گردآوری و درنهایت، وجوه اشتراک و افتراق تربیت زیباییشناختی آنان مشخص شد. این تحقیق برای دستیابی به اهداف خود این سوال اساسی را مطرح میکند که وجوه اشتراک و افتراق دلالتهای تربیتی زیباییشناسی از دیدگاه جعفری و جان دیویی کدامند؟ و به این نتایج میرسد که هردو اندیشمند، در پذیرش ضرورت تربیت زیباییشناختی، نگاهی مشترک دارند. هردو در تعریف تربیت زیباییشناختی، هنر را واجد زیبایی و تربیت زیباییشناسی را گستردهتر و دربردارنده تربیت هنری میدانند. دیویی برای تربیت زیباییشناختی، هویتی فرابرنامهای قائل است که با اولویتبخشی تربیت دینی و اخلاقی نسبت به تربیت زیباییشناختی در نگاه جعفری، افتراق دارد. در بحث اهداف نیز، هردو، در هدف غایی مبتنیبر رشد ذائقه زیباییشناسی و اهداف واسطی: پرورش نوآوری، خلاقیت و خیالورزی، اشتراک داشته، ولی درجهت رشد، با هم افتراق دارند. در بحث مربی، متربی و برنامه درسی با وجود اشتراکاتی در نظریات ایشان، مهمترین افتراق آنها در توجه به ارتباط انسان با خدا و مبدا و مقصد هستی است. در بحث روش تدریس نیز هردو، توجه به رغبت و نیاز شاگرد و مبتنیبر کشف و جستجوبودن روشها اذعان دارند، ولی جعفری علاوهبر پرسشمحوری، به روشهایی که ریشه در آیهایبودن هستی در نظر انسانها دارد، نیز توجه دارد.
Machine summary:
این تحقیق برای دستیابی به اهداف خود این سؤال اساسی را مطرح میکند که وجوه اشتراک و افتراق دلالتهای تربیتی زیبایی شناسی از دیدگاه جعفری و جان دیویی کدامند؟ و به این نتایج میرسد که هردو اندیشمند، در پذیرش ضرورت تربیت زیباییشناختی، نگاهی مشترک دارند.
فرایندبودن تربیت بدان معنا که «آغاز و بسط و انجامی دارد» در منظومۀ اندیشه های هردو اندیشمند چه در تدوین دیدگاه تربیتی ایشان و چه در تحلیل زیباییشناسیشان ، در قالب مفاهیم دیگری نیز که به این مقوله مرتبطند، مانند مفهوم رشد و کمال ، یا فعل وانفعال در اندیشۀ دیویی برای شکل گیری اثر هنری (دیویی، ١٣٩١: ٨١) (جعفری، ١٣٩٠: ٦٤ ـ ٦٩)، نمایان میشود که درنهایت ، عمل تربیت زیباییشناختی، الزامات تدریجی، آگاهانه و کمال جویانه بودن را دربر میگیرد.
٢ ـ جعفری معتقد است معلم باید به شاگردان برای عبور از احساسات به تعقل کمک کند و همچنین تلاش کند که متربی به کار خود توجه نماید نه به تشویق دیگران و خواست جامعه ؛ تا شاگردان از تشویق و پاداش به حقیقت انتقال یابند (جعفری،١٣٩٠: ١٩١-١٩٨)، ولی دیویی، به جایگاه احساسات در هنر و زیباییشناسی تأکید دارد و ازآنجاکه پیوندی اساسی بین جامعه و زندگی روزمره با مدرسه و تجربۀ زیباییشناختی قائل است ، از اینکه شاگردان در مسیر فرهنگ و خواست های اجتماعی قرار بگیرند، ابایی ندارد و حقیقت را چیزی مستقل از اینها نمیداند.