Abstract:
جریان معتزله در فرایند تربیت ازجمله تربیت سیاسی، تاثیر فراوانی داشتهاند. تربیت اعتزالی، بر عقل، عقلانیت، آزادی و اختیار انسان تاکید دارد. لذا عقل و اختیار انسان، محور هستیشناسی معتزله است. این تحقیق، جنبه کیفی دارد و روش پژوهشی آن توصیفی ـ تحلیلی و روش جمعآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نتایج تحقیق مبین آن است که معتزله قائل به توانایی عقل و اختیار انسان هستند و اختیارداشتن انسان بدانمعناست که وی دارای قدرت تعقل و تفکر است. در کارهایش میاندیشد و سپس یکی از آنها را بر سایر کارها ترجیح میدهد و دارای این توانایی است که خودش مسیر و هدف درست را انتخاب کند. همچنین اعتقاد به توانایی عقل و اندیشه انسان در انتخاب و انجام امور، فرایند تربیت را عقلانی میدانند و بهنوعی انسانگرای خردگرا هستند. عناصری نظیر: حاکمیت، امر به معروف و نهی از منکر و اصل «منزله بینالمنزلتین»، عناصری هستند که شاکله اصلی بنیادهای فکری در تربیت سیاسی و اجتماعی معتزله را تشکیل میدهند و اطاعت از حاکم در این گفتمان، فرض است و انقلاب علیه حاکم را رد میکنند و آن را تنها در کفر آشکار و یا انکار یکی از ضروریات دین مجاز میشمارند و اغلب نیز، به صبر و تغییر مسالمتآمیز فرامیخوانند. از نگاه معتزله، مهمترین اهداف تربیت سیاسی عبارت است از: پرورش قدرت آزادی و اختیار و مسئولیت در فرد، رشد سیاسی، تربیت انسان آزاداندیش و پرورش روح عدالتخواهی و همچنین مهمترین اصول تربیت سیاسی عبارت است از: تکیه بر عقل و تواناییهای شناختی انسان، آزادی و انتخاب، مسئولیت، اصل مشارکت در فرایند سیاسی و اصل توامبودن علم و عمل.
Machine summary:
به بیان دیگر، معتزله نحله کلامی بودند که با اصولی مثل عدل ، منزله بین منزلتین و وعد و وعید، همچنین با اعتقاد به اصل حسن وقبح عقلی شناخته شده اند و همچنین امر به معروف و نهی از منکر از اصول مهم اعتقادی، سیاسی و اجتماعی معتزلیان است ، تاآنجاکه برخی، اقدام تاسرحد قیام علیه ظالم را موقوف به وجود و حضور امام (حاکم ) نمیدانند.
معتزله به عنوان یکی از مهم ترین جریان های فکری عقل گرای اسلامی، تعریفی دقیق و متفاوت از سایر فرقه های اسلامی داده است ؛ چنانکه ازنظر ابوهذیل علاف « انسان همین شخص ظاهری قابل رؤیت است که دو دست و دو تا پا دارد...
بنابراین ، درست است که نمیتوان تأثیرات محیط بر رفتارهای انسان را نادیده گرفت ، باید متذکر شد که محیط تنها جنبه تسهیلی داشته و نقش زمینه سازی تربیت را دارد و این خود فراگیر است که با اراده خویش از بین گزینه های مختلف عمل گزینش را انجام میدهد.
اصل عدالت در تربیت : عدالت در اندیشه اعتزالی، جایگاه رفیعی دارد و دراین راستا برخلاف جریان سلفینگر اعتقاد بر قضا و قدر که زمینه ساز پذیرش گاها بیعدالتی اجتماعی در برخی جریان های فکری است ؛ معتزله عدالت را از اصول معرفت دینی برشمرده است ، لذا لازم است این امر بین جامعه نیز مورد توجه قرار گیرد و نقش آن در اصلاح امور اجتماعی برجسته تر گردد.