Abstract:
جرمانگاری ترکفعل در حقوق کیفری، موضوعی چالشی است و سنت حقوقی در این رابطه در نظامهای حقوقی، متفاوت است. در وهله نخست باید روشن شود که آیا از نظر ماهیت و چیستی، میان فعل و ترکفعل تفاوتی وجود دارد یا خیر و در صورت وجود چنین تمایزی، آیا این تمایز موجب میشود از نظر سرزنشپذیری اخلاقی نیز، ترکفعل در مرتبه پایینتری از فعل قرار گیرد یا خیر. در این راستا «پیامدگرایان» و «وظیفهگرایان» رویکرد مشابهی ندارند. در «پیامدگرایی اخلاقی»، تمایز میان فعل و ترکفعل نفی میشود در حالی که در «اخلاق وظیفهگرا» این تمایز به رسمیت شناخته میشود. جرمانگاری ترکفعل نیز محل تقابل میان دو اصل است؛ اصل «خودمداری» در برابر اصل «رفاه». مخالفان جرمانگاری ترکفعل، بر مبنای اصل خودمداری اعتقاد دارند موضوع جرمانگاری در حقوق کیفری اصولاً تکالیف سلبی یا منفی است و الزام شهروندان به تکالیف ایجابی یا مثبت برخلاف اهداف اولیه حقوق کیفری است و این امر منجر به سلب آزادی بیشتری میشود. از دیگر سو، موافقان با تأکید بر اجتناب از خودمداری افراطی و بر مبنای مسئولیت اجتماعی حقوق کیفری، سطحی از همکاری اجتماعی و مسئولیت اجتماعی را برای تحقق خودمداری فردی ضروری میدانند؛ همچنین اعتقاد دارند قرار گرفتن ترکفعل در مرتبه نازلتری از فعل از نظر سرزنشپذیری، ارتباطی به اصل جرمانگاری یا نامناسب بودن جرمانگاری ترکفعلها ندارد. این مقاله ضمن بررسی «دکترین فعل و ترکفعل» به واکاوی مبانی و اصول رقیب حاکم بر جرمانگاری ترکفعل و چالشهای فنی آن میپردازد.
Criminalizing of omissions is a controversial issue in criminal law and two predominant legal traditions regarding this matter have arisen. At first, it should be proved whether there is any metaphysical difference between act and omission and then whether this difference is to bring about differentiated punishability. Consequentialism and utilitarian have a different view of deontologist. There are two competing principles regarding Criminalizing of omission: autonomy and welfare principles. On the bases of autonomy principle, the subject of criminal law is the negative obligations and criminalizing the omissions lead to the extension of criminal law’s network. Welfare principle’s argument insists on the social corporations and responsibility in the society. They believe that criminalization of omission is not related to existence of differences between an act and omission. However when the omissions brought in the criminal law, it will faced with several technical challenges. This article seeks to discuss arguments of these contradictory principles and technical challenges of criminalization of omissions.
Machine summary:
مخالفان جرم انگاری ترک فعل ، بر مبناي اصل خود مداري اعتقاد دارند موضوع جرم انگاری در حقـوق کيفري اصولا تکاليف سلبي يا منفي است و الزام شهروندان به تکاليف ايجابي يا مثبت برخلاف اهداف اوليه حقوق کيفري است و اين امر منجر به سلب آزادي بيشتري ميشود.
با اين حال آيا مي توان ترک فعل را استثناء صحيحي بر اين اصل دانست ؟ و اگر پاسـخ بـه اين سؤال مثبت باشد، دلايل مخالفان جرم انگاري ترک فعل چيست ؟ اين اصل کـه از آن به «مفهوم ارتباطي کنش ٢» نيز تعبير شده است ، ايده اي است که توسط فلچر مطرح شده است ؛ به طوري که وي اعتقاد دارد متهم مي بايست به نحو ارادي کاري را انجام دهد که منجر به ايجاد فعل مجرمانـه يـا نتيجـه مجرمانـه شـود (٢٦٦ .
هر چند در اينجـا ابهامـاتي وجـود دارد از جمله اينکه چه زماني معقول است که انتظار داشته باشيم تا فرد آن کار را انجام ندهد؟ فين برگ سه مبنا براي چنين انتظارهاي معقولي که عدم انجـام را بـه ترک فعل تبديل مي کند، پيشنهاد مي کند؛ نخست ، معقول است تا انتظـار داشـته باشـيم کـه عامـل کاري را که در آن موقعيت «عادتا» انجام مي دهد، انجام دهد.
اصل خود مداري نيز مخالف مسئوليت براي ترک فعل اسـت ؛ بـا ايـن اسـتدلال کـه وظـايف عمومي محدودکننده آزادي افراد است ؛ زيرا اين چنين وظايفي، فرد را مجبور مي کند تا هر زمان اتفاقي رخ داد به آن واکنش نشان دهد (براي مثال انـداختن طنـاب نجـات يـا کمک به فرد مصدوم).
Principle of Criminal Law. 7th edition, Oxford University Press.
Criminal Law, 8th edition, Oxford University Press.