Abstract:
محمدکریم خان کرمانی رهبر شیخیۀ کرمان در دورۀ ناصری از مخالفان جدی نجوم جدید بود. پس از او فرزندنش زینالعابدین خان کرمانی، رهبر این فرقه، کتابی با عنوان شمس الجاریه (1345ق) به فارسی نوشت و در آن تلاش کرد که به استدلالهای جدیدی که برای نجوم جدید مطرح شده بود پاسخ دهد و نشان دهد که چگونه میتوان از آیات و روایات به نفع نجوم قدیم بطلمیوسی استفاده کرد. بخش عمدۀ آن کتاب رد ادعاهای هبةالدین شهرستانی در کتاب الاسلام والهیئة (1328ق) بود. هبةالدین در آن کتاب عناصر نجوم جدید -از جمله نفی افلاک صلب، حرکت زمین، سکون خورشید، و سایه و مدار زمین- را با آیات و روایات اسلامی تطبیق داده بود. زین العابدین به خوبی نشان میدهد که تأویلهای هبةالدین به نفع نجوم جدید تا چه میزان دلبخواهی و بیضابطه است. هر چند همین مشکل گریبانگیر زینالعابدین در تفاسیر خود به نفع نجوم قدیم نیز هست.
Muhammad-Karim-Khan Kirmanni, the leader of Shaykhists, was one of the opponents of modern astronomy in 19th century in Iran. Following him, his son, Zayn al-ʿAbidin-Khan Kirmani wrote his Shams al-Jariya (1926) in Persian to reject the new arguments for modern astronomy and also to show how the Islamic holy texts admit the old Ptolemaic astronomy. A major part of his book included some rejections of Hibat al-Din Shahristani’s claims in Al-Islam wa al-Hayʾa (1910). Hibat al-Din in that book had argued for the consistency of Islamic holy texts and some of the elements of modern astronomy such as rejection of the solid celestial spheres, motion of the Earth, immobility of the Sun, and the shadow and the orbit of the Earth. Zayn al-ʿAbidin shows very well that Hibat al-Din’s interpretations of holy texts in favor of the modern astronomy are arbitrary and unreliable, however Zayn al-ʿAbidin’s own interpretations have the same problem.
Machine summary:
پس از او فرزندنش زين العابدين خان کرماني، رهبر اين فرقه ، کتابي با عنوان شمس الجاريه (١٣٤٥ق ) به فارسي نوشت و در آن تلاش کرد که به استدلال هاي جديدي که براي نجوم جديد مطرح شده بود پاسخ دهد و نشان دهد که چگونه ميتوان از آيات و روايات به نفع نجوم قديم بطلميوسي استفاده کرد.
هبة الدين در حالي از دستۀ اول به شدت انتقاد ميکند و دستۀ دوم را مورد تمجيد قرار ميدهد که خود همان مسير دستۀ اول را ميرود و آيات و روايات را بر مبناي علم روز تأويل ميکند: عدم وثوق علما نسبت به اين روايات از نظر ضعف سلسلۀ اسناد آنها نيست ، زيرا بسياري از اسناد اين اخبار، در نهايت صحت و قوت است ، بلکه اين عدم وثوق ، از جهت بعد و غرابت مضامين آنها بوده که چون با قواعد مسلم فلسفۀ قديم مناقات داشته ، علما از آنها اعراض کرده و حتي بعضيها از نقل اين اخبار استنکاف نموده و ذکر آن را از ديدگاه فلسفۀ عصر خود، موجب وهن و هتک حرمت دين پنداشته اند و فقط بعضي از حفاظ و محدثان به عنوان تعبد و محض اطاعت آنها را حفظ کرده و دست به دست به ما رسانده اند تا خوشبختانه پردٔە جهل از روي حقايق برداشته شده و آرا و عقايد از زير سلطه و نفوذ تقليد و اتکال به ديگران آزاد شده و با آزادي فکر و استقلال درون ، از نفائس آثار اسلامي بهره مند شويم .