Abstract:
در این نوشتار ابتدا درباره لزوم تغییر نگاه به هنر سخن به میان میآید که از شکل صرفا یک ابزار تجمل بهصورت یکی از ضرورتهای حیات اجتماعی امروز درآمده است. سپس با قرار دادن فقه هنر در ذیل فقه اجتماعی (نه فقه فردی)، موضوع و ملاکات این بخش از فقه را متفاوت از موضوع و ملاکات فقه تعبدی میداند، بهگونهای که چون بخش عمده فقه اجتماعی غیرتعبدی است، ملاکات احکام آن هم باید استخراج و بر اساس آن نظر دهی شود.
در ادامه با اشاره به اینکه برخی از عناوین موجود در روایات، بهصورت استقلالی مدنظر شارع نبوده است و ذیل عنوان دیگری به نام عنوان «مافوق» واقع میشدهاند که موضوعیت دارند؛ غنا، موسیقی و مجسمهسازی نیز از همین شمار هستند. به عبارتی غنا و مجسمهسازی اگر ذیل عنوان «لهوالحدیث»، «اضلال عن سبیلالله»، «قول زور» و ... قرار گیرد، حرام خواهد بود و فینفسه حرمتی ندارد. کما اینکه نی و بربط و مزمار و سایر آلات نوازندگی هم اگر ذیل عنوان «آلات لهو» واقع شود، حرام است و در غیر اینصورت همین عناوین حکم حرمت ندارند.
هدف از طرح این مباحث، گسترش و تحلیل «روش اجتهاد در فقه هنر» است. در این نوشتار ابتدا لزوم نگاه فقیه به هنر را بهعنوان ضرورت مطرح و سپس ملاکهای موجود در فقه هنر را بررسی میکنیم بعد درباره عناوین مستقل یا عناوینی که زیرمجموعه عنوان دیگری قرار دارند مباحثی را مطرح مینماییم. بهمقتضای کار هنری مقاصد گوناگون یا مسئله مزاح و شوخی پیش میآید لذا فقیه باید در صدور احکام به این نکات توجه کند.
Machine summary:
بحث «مقاصدالشریعه» بهصورت موجبة جزئیه در فقه شیعی مورد توجه قرار گرفته و در برخی از روایات ائمه (ع) به این مباحث اشاره شده است اما هیچ دلیلی نداریم که باید از مقاصدالشریعه برای شرح روایات منصوص استفاده کنیم.
با توجه به شواهد، قول زور یا عنوان کلی لهو الحدیث، دلیل حرمت غنا بیان شده است یعنی شارع عناوینی را بیان کرده که استقلالی نیستند در این صورت باید عنوان اصلی را مدنظر قرار دهیم و مطالب را تحت عنوان کلی مطرح کنیم.
اگر مفهومی برای عرف بیّن نباشد یا متخصصان در مورد آن اختلاف نظر داشته باشند در این صورت تکلیف چیست؟ یکی از ریشههای اختلافات در فقه به دلیل اختلاف نظر متخصصان غناست چون عدهای در تحقق غنا ترجیع و گروهی طرب را لازم میدانند یا اینکه برخی میگویند باید کلام در آن باشد و عدهای دیگر معتقد هستند به کلام نیاز نیست.
در اینجا دربارة مسائل فقه هنر نکاتی را بین میکنیم: 1- ما نباید فقط به عنوان شطرنج که در روایات موضوع قرار گرفته و حکم حرمت متعلق به آن است توجه کنیم و باید عنوان فوقانی را هم مدنظر قرار بدهیم.
در فقه هنر باید به این مسئله توجه کنیم که موضوعات هنری به خودی خود لا اقتضاء هستند اگر از آن استفادههای مشروع شود در باب حلیت و جواز و حتی در باب استحباب مطرح میشوند اما اگر از آن استفادههای مشروع نشود عنوان حرمت پیدا میکنند.