Abstract:
دو قرن پایانی خلافت عباسیان، دورهای همراه با تحولات مهم و همچنین متفاوت برای شیعیان بود. از نیمه قرن پنجم، بخش مهمی از سرزمینهای اسلامی زیر سلطه سلجوقیان و سپس خوارزمشاهیان قرار گرفت. سلجوقیان پیرو و مدافع اهلسنت بودند، اما روابط آنها با خلافت عباسی فراز و نشیبهای زیادی داشت. خوارزمشاهیان نیز خود به عنوان یک مدعی در برابر خلافت ظاهر شدند. شیعیان به عنوان یک گروه تاثیرگذار و نقشآفرین در عرصه فرهنگ و سیاست، در مواجهه با دو نهاد سلطنت و خلافت چه نقشی داشتند و چه راهبردی در پیش گرفتند؟ تبیین مواضع و نقش شیعیان، موید این نکته است که آنها در این مقطع در مواجهه با قدرت، استراتژی مشخص داشتند و رویکرد آنها، تعامل با نهادهای قدرت و مشارکت در قدرت سیاسی برای حفظ امنیت و توسعه مسیر پیشرفت برای مکتب تشیع بوده است.
Machine summary:
هر چند حضور سلجوقيان که حامي مذهب تسنن بودند براي خلافت عباسي، بهتر از تسلط آلبويه بود، روابط سلجوقيان با خلفاي عباسي با فراز و فرودهاي زيادي همراه بود، به گونهاي که در سال 529 قمري، کدورت ميان سلطانمسعود و خليفه المسترشد، به جنگ و اسارت خليفه انجاميد (ابنطقطقي، 1418، ص407-409؛ سيوطي، 1370، ص342) تا اينکه سلجوقيان رو به ضعف رفته، رابطه ميان عباسيان و شاهان سلجوقي شکلي جديد يافت که با وضعيت روابط در دوران يکپارچگي سلاجقه متفاوت بود.
(ابناثير، 1414، ج6، ص318) اين يكى از بزرگترين درگيرىها ميان شيعه و سنى در دوره سلجوقيان بود و بعد از آن بغداد تا چند سال آرامش داشت.
همچنين در اين اوضاع كه عموماً همراه با درگيرى بود، ديگر اختلافات مذهبى و تعصبات دينى يعنى عمدهترين دليل درگيرىهاي اهلسنت و شيعيان چندان مطرح نبود و بلکه يک رقابت ميان خلافت وسلطنت بهصورت آشکار وجود داشت که نتيجه آن ايجاد موقعيت مناسب براي شيعيان بود تا فضاي امني براي آنها ايجاد شود.
(قزويني، 1358، ص220) به طور كلى، سياست شاهان سلجوقى در برابر شيعيان، بر مدارا و تسامح مبتنى بود و اصولاً پادشاهان سلجوقى نسبت به امامان شيعه مواضع همراه با احترام داشتند و اين سياست مذهبى آنها طبعاً در وضعيت شيعيان نيز تأثير داشت، بهخصوص در مورد ملكشاه سلجوقى كه به دفعات، قبور ائمه اطهارD را زيارت كرد.