Abstract:
توجه به چگونگی وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد، نمایان گر سطح توسعه یافتگی هر جامعه ای می باشد. لذا بررسی مشکلات مربوط به زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست به عنوان قشری از جامعه که نیازمند حمایت از سوی افراد، گروه ها، نهاد ها و سازمان های مختلف می باشند، ضروری است. در همین راستا کلید واژة توانمندسازی برای این قشر از جامعه با هدف مرتفع کردن مشکلات آنان و به دنبال آن دست یابی به توسعة اجتماعی می باید مدنظر قرار گیرد. بدین معنا که، توسعه را نه تنها در بعد مادی و اقتصادی جست وجو کند بلکه به عنوان ارزش و معیاری چند وجهی تمامی ابعاد زندگی زنان سرپرست خانوار را دربر گیرد. تا به حال به دلیل عدم شناخت صحیح و فقدان نگاه چند جانبه به موضوع زنان سرپرست خانوار صرفا به تسکین های موقتی اکتفا شده و راه حل پایداری ارائه نشده است. به همین طریق توجه به کیفیت کالبدی و معماری محیط های آموزشی و اشتغال آنان از موضوعاتی است که مغفول مانده است. بنابراین رویکرد روان شناسی محیطی به عنوان علم تجزیه و تحلیل روابط متقابل محیط و انسان، می تواند جهت ارتقاء مطلوبیت فضایی و کالبدی چنان محیط هایی به کار گرفته شود. حال مسئله اصلی دراینجا این است که چگونه می توان با استفاده از ظرفیت های معماری در ایجاد محیطی مناسب، در تسهیل مشکلات آنها تاثیر گذاشت. براین اساس سعی براین است که با مطالعات کتابخانه ای و روشی تحلیلی – توصیفی، به درکی درست از رابطه معماری و محیط دست یافت و علاوه بر شناخت بعد معماری و هنری یک فضای مطلوب آموزشی و اشتغال، اهمیت ایجاد فضایی متناسب با این قشر از جامعه را مورد توجه قرار داد.
Machine summary:
براین اساس سعی براین است که با مطالعات کتابخانهای و روشی تحلیلی – توصیفی، به درکی درست از رابطه معماری و محیط دست یافت و علاوهبر شناخت بعد معماری و هنری یک فضای مطلوب آموزشی و اشتغال، اهمیت ایجاد فضایی متناسب با این قشر از جامعه را مورد توجه قرار داد.
لذا بهنظر میرسد با شناخت دقیق از مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار بتوان متناسب با نیاز آنها سعی در خلق فضاهایی نمود که از هر لحاظ مطابق با آن نیازها باشد و امکان خلق مکانهایی تعاملی جهت ایجاد زمینهای برای ارتقاء سطح زندگی آنان را فراهم آورد.
به بیان دیگر رفتار و عملکرد افراد در محیط به میزان قابل توجهای از شرایط و عوامل کالبدی- معماری آن محیط تأثیر میپذیرند و لذا میتوان با بهرهگیری از قابلیتهای محیطی، رفتارهای کاربران را در جهت نیل به اهداف مورد نظر طراحان هدایت نمود که از چنین رویکردی به عنوان رویکرد تأمین فرصتها در دانش روانشناسی محیطی یاد شده است"(اقبالی و صارمی، 1395).
بدین منظور در این تحقیق ابتدا با نگاهی به شرایط آماری و فضاهای آموزش و اشتغال زنان سرپرست خانوار وضعیت موجود آنان بررسی و سپس با مطالعه مبانی روانشناسی محیطی راهحلهایی جهت کاربرد در فضاهایی آموزشی و اشتغال آنان ارائه شده است.
تصویر 2: محیط نامطلوب آموزش زنان سرپرست خانوار (پایگاه خدمات اجتماعی شهرک سعدی، 1393) این درحالی است که به لحاظ روانشناسی محیطی کیفیت محیط و عناصر کالبدی و فضایی تشکیل دهندة آن برای ایجاد انگیزه و جلب اعتماد استفاده کنندهگان از محیط بسیار موثر است.