Abstract:
خردگرایی به مثابه مولفهای بنیادین و کارمایهای اساسی، همواره جزئی ثابت در شعر و هنر ایرانی بوده است؛ چه تعالی اجتماعی و تکامل تمدن، متوقف بر خردورزی و بهرهمندی از این عنصر در جهانبینی است. اگرچه سنت غالب سبک خراسانی، «طبیعتگرایی» بوده است، با این همه شاعران این سبک فکری، به خردگرایی نیز بیتوجه نبودهاند و مضامین مرتبط با خرد در میان اشعار این دسته بهخوبی هویداست. هدف از این نوشتار بررسی جایگاه این عنصر در شعر سنایی و عمدتا در حدیقه الحقیقه است. بررسی محتوای حدیقه الحقیقه حکایت از بسامد بالای مضامین و مفاهیم مرتبط با خرد و خردگرایی نزد شاعر آن دارد، به طوری که تکرار 13 بار واژه «عقل»، 3 بار واژه «خرد» و ترکیبات آن، 9 بار «عقل کلی» و 1 بار «اللباب» در 22 بیت فصل اول منظومه حدیقه الحقیقه نشان از رویکرد عقلایی و خردمندانه سنایی در کتاب دارد.
Machine summary:
حکیم سنایی در زمره اندیشمندانی است که شاید مطالعه آثارش در نگاه اول، شبهه و توهم خردگرایی وی را نزد مخاطب القا کند؛ ولی در نگاهی ژرف میتوان دریافت که تأکید بر عقل و نقش انحصاری خرد و توانایی آن در حصول شناخت و رسیدن به حقیقت، نزد سنایی خیالی بیش نیست: «اصولا از آنجا که ساختار ذهن سنایی با منطق عقلانی همسو نیست، محصول کارش با عقل، مباینت یافته است؛ بر این اساس میتوان گفت که کاربرد صفت حکیم برای سنایی ـ البته در مفهوم مورد نظر ما ـ جز به تسامح روا نیست، زیرا عقل نزد وی فاقد مادیت و عینیت بوده و حاوی بعدی معنوی میباشد» (پارسانسب، 1388).
سنایی در همین مقام میگوید: عاشقی خود نه کار فرزانه است عقــل در راه عشـق دیوانه است عقل در کوی عشق نابینـا است عاقلــی کـار بوعلی سینا اسـت (همان: 409) بررسی این اشعار و ابیات بهروشنی حکایت از در پیش گرفتن یک رویکرد عرفانی و کلامی است که با فلسفه و علوم عقلی مصطلح، تفاوت بنیادین دارد.
از بررسی مفاهیم عقل و عاقل و معقول و سیر مضامین مرتبط با خردگرایی در حدیقه الحقیقه چنین برداشت میشود که از نظر محتوایی از نگاه حکیم سنایی حقیقت و ماهیت عقل در مرحله وجودشناسی، صادر اول و معلولی است که در مرحله بعد، خود علت صدور کثیر و کثرات جهان هستی ماسوی الله است و به اذن باری حق، اداره جهان به او افاضه شده است و در این نگاه از آنجایی که عقل معلول است، ازلی نخواهد بود.