Abstract:
در میان سه سنّت عمدهی اخلاق جنگ، نظریهی جنگ عادلانه بیش از همه مورد توجه قرار گرفته و تحقیقات در حوزهها و مباحث آن، شتاب و وسعت قابل توجهی یافته است. در این مقاله، عرضهی سؤالات بنیادین این حوزه بر اندیشهی امام خمینی(ره) و بازسازی آرای ایشان در این زمینه است. لذا پس از مرور سنتهای مزبور و با ارائهی قرائتی مبتنی بر روش درونفهمی از آثار و بیانات امام خمینی(ره)، استدلال خواهد شد که آراء ایشان در خصوص اخلاق جنگ با سنت جنگ عادلانه شباهت بیشتری دارد؛ این تشابه در مباحث مربوط به آغاز جنگ (دلایل عادلانه، نیّت صحیح، مراجع ذیصلاح تصمیمگیری، جنگ به عنوان آخرین حربه) و حین جنگ (تفکیک و تمییز افراد دخیل در جنگ و بیگناهان) و خاتمهی جنگ (رعایت حقوق مردم دولت شکست خورده، مجازات متجاوزین و خاطیان، تأسیس حکومت مردمی و پایان دادن به اشغالگری) مشاهده میشود. ولی رویکرد نیتمدار، فضیلتمحور و تکلیفمدارِ امام خمینی(ره) در حوزهی اخلاق باعث شده تا آرای ایشان با قواعد و اصول نتیجهمدارِ متفکران سنت جنگ عادلانه در حوزههایی نظیر تناسب (سنجش سود و زیان ورود به جنگ)، شرط احتمال موفقیت (در صورت مبادرت به جنگ) و تأثیر دوگانهی جنگ (سنجش میزان تلفات از میان افراد بیگناه نسبت به دستاوردهای حملات) مباینت داشته باشد. البته شباهتها و توازیهای آرای امام خمینی(ره) با سنت مزبور، لزوماً از شباهت محتوایی و مبنایی حکایت نمیکند و حداقل قسمتی از آن به منابع مشترک آرای امام و سنت مذکور برمیگردد.
Among the three main traditions of ethics of war, just war theory is the most flourishing and developed one. The aim of this paper is reconstruction of ethics of war inherent in the works of Imam Khomeini. Then after reviewing the main traditions, and based on comprehensive reading of his work and speeches, it will be argued that the ethics of war implicated by or articulated in the writings and sayings of late Imam Khomeini is more compatible with the tradition of just war; especially in the fields of jus ad bellum (just cause, proper authority, right intention, last resort), jus in bello(discrimination between combatants and non-combatants) and jus post bellum(observing human rights, terminating occupation, establishing a popular government and prosecution of perpetrators of war crimes).But virtue- intention- and duty-based ethics of Imam Khomeini –against the consequentialist approach of thinkers of just war theory-makes his ethical model different. Some rules of just war theory, such as proportionality (anticipating the gains and losses of war, dual effects of war and the possibility of success) are unacceptable from his point of view. Nevertheless even the parallelisms and similarities in the rules and general statements don't indicate the sameness or even similarity of contents or foundations in these two models. At least some of similarities are due to the common sources of Imam Khomeini and the just war theory.
Machine summary:
لذا پس از مرور سنت هاي مزبور و با ارائه ي قرائتي مبتني بر روش درون فهمي از آثار و بيانات امام خميني(ره )، استدلال خواهد شد که آراء ايشان در خصوص اخلاق جنگ با سنت جنگ عادلانه شباهت بيشتري دارد؛ اين تشابه در مباحـث مربـوط بـه آغـاز جنگ (دلايل عادلانه ، نيت صحيح ، مراجع ذيصلاح تصميم گيري، جنگ به عنوان آخرين حربه ) و حين جنگ (تفکيک و تمييز افراد دخيل در جنگ و بيگناهان ) و خاتمه ي جنگ (رعايت حقوق مردم دولت شکست خورده ، مجازات متجاوزين و خاطيان ، تأسيس حکومت مردمي و پايان دادن به اشغال گـري) مشـاهده مـيشـود.
ولـي رويکرد نيت مدار، فضيلت محور و تکليف مدار امام خميني(ره ) در حوزه ي اخلاق باعث شده تـا آراي ايشـان بـا قواعد و اصول نتيجه مدار متفکران سنت جنگ عادلانه در حوزه هايي نظير تناسب (سنجش سود و زيان ورود به جنگ )، شرط احتمال موفقيت (در صورت مبادرت به جنگ ) و تأثير دوگانه ي جنگ (سـنجش ميـزان تلفـات از ميان افراد بيگناه نسبت به دستاوردهاي حملات ) مباينت داشته باشد.
٢. در خصوص نيت آغاز جنگ نيز بايد گفت که چون در سنت اسلامي اساس قضاوت در باب رفتارها و اعمال انسان ها، نيات آنها است و از آنجا که جهاد از ديدگاه امـام خمينـي(ره ) در عصـر غيبـت معصـوم ، شکل دفاعي دارد، ميتوان گفت که در صورت رعايت اين اصول ، اشکالي در عادلانـه بـودن نيـت جنـگ باقي نميماند.