Abstract:
هر چند موضوع «دیگری»، در بین اندیشمندان مسلمان به عنوان یک مسئلۀ مستقل مطرح نبوده است لکن ظرفیت طرح این بحث بین همه نحلههای فکری در جهان اسلام به ویژه عرفان وجود دارد. بر این اساس میتوان برای نمونه پرسش از «دیگری» را به آثار ابنعربی به عنوان نمایندۀ عرفان اسلامی عرضه کرد و مبانی فکری او را در این زمینه جستجو کرد. مبانیای همچون بحث مظهریت اسماء الهی، گسترده پنداشتن عرصۀ سعادت و نیز دست-نیافتنی دانستن تمام حقیقت، که میتواند موضع این عارف نامور را در قبال «دیگری» روشن سازد. از مهمترین مبانی هستیشناسی ابنعربی در رویکردش نسبت به «دیگری»، بحث مظهریت اسماء و «دیگری» را از مظاهر اسماء الهی دانستن است. پرهیز از انحصارگرایی در باب حقانیت و «دیگری» را اهل سعادت و نجات دانستن نیز نگاه مثبت به «دیگری» را به دنبال دارد. تأکید ابنعربی بر ناآشکارگی حقیقت و عدم حضور آن نزد گروه یا فرقهای خاص، جستجوی حقیقت در آیین «دیگری» را به دنبال خواهد داشت.
Machine summary:
بوبر پس از مطرح کردن رابطۀ من - آن که طی آن نگاه به «دیگری»، ابزارگرایانه و بر اساس منفعت و کاربرد او صورت میگیرد (بوبر، ١٣٨٠: ٥٢) و نیز پـس از اشـاره بـه خطر جدی فراگیری و گسترش این شکل از رابطه در عصر تکنولوژی (همان : ٨٥- ٨٨)، رابطۀ من - تو را شبیه آن چه در فلسفه مارسل وجود دارد، به عنوان شکل مقابل رابطـه من - آن معرفی میکند و بر این باور است که در رابطۀ من - تو، «دیگری» یـک وجـود انسانی مستقل و نه یک وسیله و ابزار است (همان : ٥٢ و ٦٠).
(311 در بین اندیشمندان مسلمان ، اگرچه «دیگری» به عنوان یک مسئلۀ مسـتقل مطـرح نبوده است ، لکن به نظر میرسد در میان نحله های فکری متعدد در جهان اسلام ، عرفان ، از بیشترین ظرفیت جهت پرداختن به این مسئله برخوردار باشد چرا کـه در عرفـان ، هـر موجودی مظهر اسمی از اسماء حق است و به واسطۀ آن اسم ، با حق تعالی نسـبتی دارد.
(75 اگرچه عبارات ناظر بر جمع وحدت و کثرت در آثار ابـن عربـی بسـیارند (ابـن عربـی، ١٩٤٦: ١٢٤، ٧٩، ٩٣، ٨٨، ابن عربی، بیتا، ج ٢: ٤٥٩ و همان ، ج ٣: ٢٩٠)، لکن مطـرح کردن تضاد و تقابل بین اسماء در تعین ثانی نیز دلیل دیگری بر عدم نفی کثرت از سوی اوست چرا که تقابل و تضاد تنها در صورت وجود کثرت ، محقق خواهد شد و ابن عربی با پذیرفتن آن در عالم اسماء، در واقع کثرت را پذیرفته است و در نتیجه بحث «دیگـری» در ابن عربی (علیرغم رویکرد وحدت وجودی او) مجال طرح مییابد.