Abstract:
فلسفه اسلامی با گرایشها و رویکردهای گوناگون از بالندگی و قوت فراوانی برخوردار
است؛ ولی نمیتوان آسیبهای روششناختی، محتوایی و ساختاری آن را نادیده گرفت. در
این مقاله علاوه بر توصیف روش فلسفه به آسیبشناسی آن نیز اشاره شده است. روش
پیشنهادی ایناست که فلسفه به معنای دانش هستیشناسی با روش عقلی و عقلایی به حل
مسائل فلسفی میپردازد. این نگاشته در ادامه به آسیبشناسی مسائل فلسفه اسلامی از
منظر درون و برون دینی پرداخته است.
Machine summary:
"2. اگر روش فلسفه منحصر به روش عقلی و استدلال برهانی باشد و مبادی استدلال عبارتازاولیات، محسوسات (حس ظاهر و باطن)، تجربیات، متواترات، حدسیات و فطریات باشد، یعنی نتایجیقینی تنها از مقدماتیقینیپیشگفته حاصلآید و فلسفه از قضایای دیگر مانند قضایای مظنونه، مشهوره، مسلمه، مقبوله، وهمیه و مشبهه در مقدمات استدلال فاصله بگیرد، درآنصورت مشکلی درزایش معارف فلسفی پدیدنمیآید؛ یعنی تکثر مسایل فلسفی توجیهپذیر است؛ ولی اگر بدیهیات به اولیات، وجدانیات و فطریات منحصر و تجربیات، حدسیات، متواترات و حسیات بهعنوان قضایای نظری تلقی شوند، آنهم قضایای نظری ظنی که هیچگاه به مرتبة یقین منطقی و ریاضی نمیرسند، درآن صورت، چگونه میتوان کثرت معارف فلسفی را با این مبادی محدود، تبیین و اثبات کرد شاید بههمین جهت بوده که فلسفة محقق (حکمت مشا و اشراق و حکمت متعالیه) درمقام عملیات فلسفی بهچنین روش پایبند نبوده و از روشهای حسی، شهودی و نقلی مددجسته است.
4. تعارضهای ظاهری نیز که میان دستاوردهایفلسفی با آموزههایدینی و ظواهر و نصوصاسلامی آشکار میشود، کمتر مورد توجه حکیمان مسلمان قرارگرفته و گاهی از ناحیة متکلمان یا فقها و اصولیین بهعنوان نقد بر حکمت و فلسفه مطرح شدهاست؛ براینمونه فلاسفهاسلامی بهحدوث نفوس با حدوثابدان یا حدوثنفوس بهوسیلةحرکتجوهری ابدان بعداز حدوثشان اعتقاددارند حکیم سترگ معاصر علامه طباطبایی در«نهایـةالحکمه» میفرماید: «بما تحقق فی علمالنفسمنحدوث النفوس بحدوث الابدان علی ماهو المشهور اوبحرکـةجواهر الابدان بعدحدوثها»[12] اما در روایات برای روح، حدوثی قبل از حدوث بدن توصیف و تصویر کردهاند و این مطلب درکتاب توحید صدوق باب «ان اللهتعالی لایفعل بعباده الا الاصلح» روایت نهم و روایات دیگر از منابع روایی بیانشدهاست."