Abstract:
مفهوم سلطه در قرآن کریم با عبارات مختلف و واژههای گوناگونی چون ظلم، بغی، حرص، سبیل، تعدّی، کبر، علوّ آمده است و نفی سلطهگری و مذمّت سلطهپذیری و احکام آنها، مضمون آیات زیادی از قرآن قرار گرفته که در این خصوص دلالت آیات 279 بقره، 141 نساء و 83 قصص مورد بررسی مقایسهای قرار میگیرد و به پیامدها، اثرات سوء سلطهگری، راه رهایی از زیر بار سلطهگران و شیوههای استکبارستیزی اشاره میشود. بررسی نشان میدهد که حوزه شمول فراز آخر آیه لا تظلمون ولا تظلمون (بقره/ 279) در رابطه با مفاهیم یادشده، بسیار وسیعتر از آیات دیگر و حتی آیه «نفی سبیل» است، ولی تاسیس قاعدهای با عنوان «قاعده نفی ظلم» جهت استناد و بهرهگیریهای لازم در این مورد، مغفول واقع شده و این نوشتار، نخست سعی در توضیح این مهم دارد. هدف بهرهمندی بیشتر از رهنمودها و آموزههای قرآنی و آگاهی یافتن مسلمانان از آثار شوم نیرنگها و شیطنتهای نظامهای سلطهگر جهان و شیوههای موثر استکبارستیزی به خصوص برای مرتبطان و کارگزاران سیاست خارجی است. این نوشتار با بهرهگیری از الهامات قرآن کریم و رهنمودهای راسخان در علم، اهل بیت عصمت و طهارت و دیدگاههای برخی مفسران و تبیینکنندگان آیاتالاحکام در حوزههای فقهی، حقوقی و سیاسی، در حد امکان به تبیین و رهیافت موضوعات فوق با بینشی تحلیلی و توصیفی میپردازد.
he concept of domination has mentioned with various terms and
expressions in the Holy Qur'an such as cruelty, rebellion, greed,
path, transgression, arrogance, eminence. And the rejection of
domination and disapproval of submissiveness and their verdicts are
the contents of many verses in the Qur'an which in this regard, the
implication of the verses 279 al-Baqarah, 141 al-Nisa and 83 al-Qasas
are surveyed comparatively. And the consequences, the adverse
effects of domination, way of liberation from domineering and antiarrogance
methods will be pointed. The study shows that the scope of
the last passage of verse 279 of Baqarah (you do no wrong, nor are
you wronged) in relation to these concepts is much broader than other
verses and even the verse “negation of path” but the establishment of a
rule called “the rule of negation of injustice” for the necessary
citations and uses In this case, has been neglected, and this paper first
of all attempts to explain this important point. The purpose is to make
greater use of the Qur'anic guidelines and teachings and to make
Muslims aware of the ominous effects and deceptions of worlddominated
systems and effective methods of anti-arrogance especially
for foreign policy-makers and mediators. This essay utilizes the
inspirations of the Holy Qur'an and the guidance of those who are
firmly rooted in knowledge, the Ahlul-Bayt (pbuh) and the views of
some commentators and interpreters of the verses of verdicts (Ayat-ol-
Ahkam) in jurisprudential, legal and political fields, explain and
approach the above issues with analytical and descriptive insights as
far as possible.
Machine summary:
نفی سلطهگری و سلطهپذیریدر آیات 279 بقره، 141 نساء و 83 قصص( ( عزیز خالقی بایگی ( مصطفی رجائیپور ( حسین احمری چکیده مفهوم سلطه در قرآن کریم با عبارات مختلف و واژههای گوناگونی چون ظلم، بغی، حرص، سبیل، تعدی، کبر، علو آمده است و نفی سلطهگری و مذمت سلطهپذیری و احکام آنها، مضمون آیات زیادی از قرآن قرار گرفته که در این خصوص دلالت آیات 279 بقره، 141 نساء و 83 قصص مورد بررسی مقایسهای قرار میگیرد و به پیامدها، اثرات سوء سلطهگری، راه رهایی از زیر بار سلطهگران و شیوههای استکبارستیزی اشاره میشود.
«ممکن است بگوییم قاعدۀ نفی سبیل وجه سیاسی دارد و در مقام توجه دادن مسلمانان به این امر مهم که لازم است از سلطه کافران به هر وسیله ممکن خارج شوند؛ زیرا تسلط آنان امر محتوم و تقدیر الهی نیست تا تسلیم به آن لازم باشد، بلکه رضایت دادن به این سلطه، ذلت و ظلم است و خداوند از این بری است» (موسوی خمینی، 1380: 2/752).
تنها آیهای که از کلمه سبیل، مفهوم متعارف «نفی سبیل» یعنی نفی سلطه اجانب بر مسلمانان و نهی سلطهپذیری از آن استفاده شده است، فراز آخر آیه 141 نساء: ( ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا( میباشد که قسمت قبل آن در همین آیه و همچنین سه آیه جلوتر، راجع به اوصاف منافقان است که به واسطه برگزیدن دوستی کافران به جای مؤمنان و همفکری با آنان، در ردیف کافران قرار گرفتهاند.