Abstract:
میزان مشارکت خانوارها در بازارهای مالی می تواند اثر تکانه های پولی بر اقتصاد را متاثر کند. الگوهای مرسوم در ایران عموماً بدون توجه به این موضوع و با فرض همگنی طراحی شده-اند. این امر میتواند منجر به توصیه اشتباه سیاستی شود. برای پرکردن این خلاء، در این تحقیق یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی با وجود دو نوع خانوارناهمگن طراحی و برای ایران برآورد می شود. خانوارهای نوع اول (غیر ریکاردویی) در بازارهای مالی مشارکت ندارد و خانوارهای نوع دوم (ریکاردویی) در بازارهای مالی فعال هستند. نشان داده می شود که اگر سهم خانوار غیرریکاردویی در اقتصاد از حد معینی بیش تر باشد، بر خلاف انتظار، شیب منحنی IS دینامیکی مثبت و تعادل نامعین می شود. بر اساس روند توسعه بازارهای مالی ایران، بازه به دور دوره 77-1368 (توسعه کم تر) و 96-1378 (توسعه بیش تر) تقسیم و نشان داده می شود که سهم خانوارهای غیرریکاردویی از 54 درصد در دوره اول به 38 درصد در دوره دوم کاهش یافته است. نتایج تخمین بیزی نشان می دهد که در دوره اول، منحنی IS صعودی و الگو فاقد یک تعادل معین است. امّا در دوره دوم، با افزایش مشارکت خانوارها در بازارهای مالی، شیب IS منفی و یک تعادل باثبات وجود دارد. نمودارهای ضربه-واکنش در دورهی دوم، بیانگر عکس العمل مطابق انتظار متغیرهای کلان مانند تولید، تورم، مزد واقعی و اشتغال نسبت به تکانه پولی است. بنابراین، برای جلوگیری از اشتباه هنگام اعمال سیاست پولی، توصیه می شود که به میزان توسعه مالی و ناهمگنی خانوارها توجه شود.
Machine summary:
در اين پژوهش هدف اين است که با ساخت و حل يک الگوي تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE)٩با وجود خانوارهاي ناهمگن (خانوارهاي ريکاردويي و غيرريکاردويي)، شيب منحني IS ديناميکي براي اقتصاد ايران به صورت تابعي از ميزان مشارکت خانوارهاي در بازارهاي مالي استخراج شود.
الگوي (DSGE) طراحي شده با استفاده از روش بيزي برآورد ميشود و به اين سوال کليدي پاسخ داده ميشود که آيا با توجه به وجود خانوارهاي ناهمگن و درصد مشارکت خانوارها در بازارهاي مالي، اقتصاد در مواجهه با تکانه ي پولي به يک تعادل منحصر بفرد و باثبات همگرا خواهد شد؟ اينکار امکان بررسي پويايي هاي اقتصاد کلان ايران را فراهم مي سازد.
براي مثال بيلبي(٢٠٠٤) با طراحي يک الگوي DSGE و بررسي توابع شبيه سازي شده ضربه - واکنش به تکانه هزينه نشان ميدهد که در اقتصاد امريکا در سالهاي پيش از دهه ٨٠ که سهم خانوار غيرريکاردويي زياد بوده است ، تکانه هزينه به تورم شديدتر و پايدارتري نسبت به سالهاي پس از آن منجر شده است 1 McCallum 2Modigliani ٣ براي جزئيات به اسلاملوييان (٩٦) مراجعه شود.
آلبانيکو، پکانيني و تيرلي ٦ (٢٠١٩) براي سنجش اهميت الگوهاي مشارکت محدود يک الگوي DSGE را براي کشورهاي حوزه يورو طراحي و سهم خانوار غيرريکاردويي را براي 1 Calibration 2 Bilbiie and Straub 3 Indeterminate ٤ براي بسياري از الگوهاي کلان ، شرط معين بودن تعادل الگو اين است که در قاعده سياست پولي، مقام پولي در عکس العمل به تغييرات تورم ، نرخ بهره کوتاه مدت را با ضريبي بيشتر از يک تغيير دهد.