Abstract:
به نظر جابری، عامل عقبماندگی جوامع اسلامی در قیاس با جوامع غربی، نگاه ناعقلانی به جهان است؛ بنابراین تحقق پیشرفت در اندیشه عربی ـ اسلامی نیازمند طرحی عقلانی در تمام مسائل فکری است. ویژگی اساسی چنین عقلانیتی، نقد است که با نقد تراث و ابزارهای فکری حاکم بر فرهنگ عربی، یعنی عقل آغاز میشود. اما تعریف جابری از عقل، مبتنی بر نگرش پوزیتیویستی بوده که معرفت غیبی در این حوزه راه ندارد و از مفهوم عقل نهفته در میراث اسلامی غافل بوده است. وی عقل عربی را همان فیزیک متن عربی میپندارد و عقبماندگی تمدن در فرهنگ عربی را در ارتباط زبان عربی معاصر با حوزه رایج در عصر جاهلی و ارتباط قرآن با آن حوزه میداند و تفاوت میان معرفتشناسی علوم عربی ـ اسلامی و علوم طبیعی و تجربی را که از نظر ماهیت موضوع و روش، دو حوزه معرفتی مختلفند، نادیده گرفته است. جابری هنگام نقد ساختاری، نظام عقلی را به سه نظام بیان، برهان و عرفان دستهبندی نموده و عقل را به سه پاره تقسیم کرده است؛ در حالی که عرصههای فقه، کلام، تصوف و فلسفه تجلیات مختلف این عقل بوده و جابری از ساختار واحد و ارگانیک این عقل غفلت ورزیده است.
Machine summary:
وی عقل عربی را همان فیزیک متن عربی میپندارد و عقبماندگی تمدن در فرهنگ عربی را در ارتباط زبان عربی معاصر با حوزه رایج در عصر جاهلی و ارتباط قرآن با آن حوزه میداند و تفاوت میان معرفتشناسی علوم عربی ـ اسلامی و علوم طبیعی و تجربی را که از نظر ماهیت موضوع و روش، دو حوزه معرفتی مختلفند، نادیده گرفته است.
جابری در تحلیل ادعای اول که «زبان عربی معاصر با حوزه رایج در عصر جاهلی مرتبط است»، میگوید: زبان عربی پارامتر اساسی در تعیین ساختار و فعالیت عقل عربی است و با توجه به نقشی که در فرهنگ عربی ـ اسلامی دارد، در تعیین پایههای تفکر علمی و ابزارهای آن و همچنین نگاه انسان به پیرامونش به انواع ذیل تأثیرگذار است: ـ بازگشت بیشتر اختلافات مذهبی، کلامی و فقهی به زبان است، اما اختلافات سیاسی که انگیزههای اجتماعی داشتند، در پرتو تسامح و همراهی این زبان توانستند در متون دینی، تکیهگاه یا پوششی بیابند.
جابری در تحلیل ادعای اول که «زبان عربی معاصر با حوزه رایج در عصر جاهلی مرتبط است»، میگوید: زبان عربی پارامتر اساسی در تعیین ساختار و فعالیت عقل عربی است و با توجه به نقشی که در فرهنگ عربی ـ اسلامی دارد، در تعیین پایههای تفکر علمی و ابزارهای آن و همچنین نگاه انسان به پیرامونش به انواع ذیل تأثیرگذار است: ـ بازگشت بیشتر اختلافات مذهبی، کلامی و فقهی به زبان است، اما اختلافات سیاسی که انگیزههای اجتماعی داشتند، در پرتو تسامح و همراهی این زبان توانستند در متون دینی، تکیهگاه یا پوششی بیابند.