Abstract:
آنچه در این مقاله مورد توجه قرار میگیرد، ترتیب سازمانیافتگی عناصر این مجموعه دینی با دقت و امانتی که از جامعهشناسی یا مردمشناسی بوده که در حوزه دینی و تطبیق آن با مؤلّفههای یک دین مورد بررسی قرار گیرد. محور انتخاب و اهمیت این موضوع(توتمپرستی) به عنوان یک دین، بر تکیه بر تحلیل اصول دکارتی که حلقه نخست در زنجیره حقایق علمی نقش تعیینکننده دارد، و توتمپرستی حلقه نخستین در تشکیل یک دین و سیری تدریجی در تکوین ادیان دیگر خواهد بود. بررسی شالوده توتمیسم که پایه و اساس این مذهب را تشکیل میدهند توتم، مانا و تابو که توتم به عنوان نماد یک کلان و قوم و مانا نیروی ماورای طبیعی که در توتم قرار داد و تابو نیز که به عنوان ممنوعیات و محرمات که این دین ایجاد میکند. تأثیرات توتمیسم در ادیان و آیینهای دیگر از جمله آیین زرتشت و هند، یونان و شینتو ژاپن و... که به وضوح نمایان است. و این واژه(توتمیسم) به صورت گسترده توسط دورکیم در دستگاه مذهبی قرار گرفت.
Machine summary:
خاستگاه آغازين توتم پرستي امر لاهوتي نيرويي است که از خود اجتماع گرفته شده و بالاتر از همه افراد است ولي چرا جامعه به موضوع پرستش و اعتقاد تبديل ميشـود؟ پاسـخ دورکـيم ايـن اسـت کـه جامعه خود بهره اي از تقدس ندارد و به طور کلي شکي نيست که جامعه با همان انـرژي بر اذهان اثر ميگذارد، همه تواناييهاي لازم را براي پيدا کردن احساس ملکوتي در آن ها داراست .
بدوي در خدايان خود، بيگانگي و دشمني و موجودات باطني و لوازم بدي مشاهده نميکند تا مجبور شود به هـر قيمتـي بـه سـود آنان سازش نمايد و صلح کند، بلکه اين خدايان براي وي، دوستان و خويشان و حاميـان طبيعي هستند و همين نام ها است که به موجودات نيروي توتم ميبخشد و انجام مراسم نيز براي خاطر آنان است بدوي خود را در مقابل قدرتي که تمام مراسم مربوط به اوسـت شاکي نميداند و عظمت او را از ميان نميبرد زيرا اين نيرو بسيار بـه او نزديـک اسـت و قدرت و سود ميبخشد که خودش طبيعتا واجد آن نيست در هيچ عصـري خـدا تـا ايـن ٣١ درجه با انسان نزديک نميباشد زيرا اين نيرو ميان تمام اشـياء بـدون واسـطه جـا دارد و بدوي در حال رياضت و رنج احساس شادي و اعتماد ميکند(فليسين شاله ، ١٣٤٦: ١٧).
به عبارت ديگر توتم پرسـتي ايـن فـلان نـوع جـانور، فلان دسته از افراد بشري يا فلان گروه از تصاوير نيست بلکه دين نوعي نيروي بـه نـام و غير شخصي است که در هر يک از اين باشنده ها وجود دارد بي آنکه بـا آن هـا بيـاميزد و همه در آن شريک اند.