Abstract:
تعامل بین روانکاوی و ادبیات، موضوعی بوده است که در طول یک سده اخیر، موردتوجه پژوهشگران این دو شاخه از مطالعات علوم انسانی بوده است. در این پژوهش، تلاش خواهد شد تا به بررسی اجمالی سیر تحولی پرداخته شود که نقد روانکاوانه از ابتدا تاکنون با آن مواجه بوده است. این تحقیق نشان میدهد که در دوره اول مطالعات روانکاوانه پیرامون آثار ادبی، نویسنده، نقش اصلی را ایفا میکرد و روانکاوی ادبیات، بیشتر حول محور تولیدکننده اثر ادبی متمرکز بود؛ اما بهمرور و تحت تأثیر تحولات صورت گرفته پیرامون نقد ادبی، اثر ادبی بهعنوان یک پدیده خودبسنده و مستقل از مؤلف، موردتوجه روانکاوی ادبیات قرار گرفت و نهایتاً در طول چند دهه اخیر، برجسته شدن نقش خوانندگان آثار ادبی در جریان فهم متون ادبی و رشد نظریات خواننده محور، روانکاوی ادبیات را بیشتر به سمت روانکاوی مخاطب سوق داده است. علاوه بر این سیر تحول، نگاه ساختگرایانه به روانکاوی ادبیات نیز در طول قرن بیستم، همراستا با سیر تحول مذکور، بخش قابلتوجهی از پژوهشهای روانکاوانه پیرامون ادبیات را به خود اختصاص داده است.
Machine summary:
در عـین تمــایز، در بــه کارگیری مکانیزم هــای ابتــدائی و مربــوط بــه ناخودآگــاه ، بــا یکــدیگر مشترک هستند و پدیـده های مـذکور، در عـین اینکـه آرزوهـا، افکـار و امیـال خودآگـاه اقوام مختلف را بـه نمـایش میگذارنـد، ریشـه در احساسـات و عواطـف سـرکوب شـده و بــه زبــان نیامــده ناخودآگــاه نیــز دارنــد و هرکــدام ، از مکانیزم هــای ناخودآگــاه ، نیــز ســود میجوینــد؛ بنــابراین از دیــدگاه فرویــد میتــوان گفــت کــاربرد روان کــاوی در ادبیات بـه نوعی مطالعـه و بررسـی امیـال و افکـار ناخودآگـاه ، در مـتن اسـت (کـاظم زاده ، ١٣٩٥: ١٨) ازآنجـاییکـه فرویـد اثـر هنـری را نمـود بیرونـی ذهـن ناخودآگـاه نویسـنده میداند، به عقیده وی اثـر ادبـی را بایـد به منزلـه یـک رؤیـا مـورد تحلیـل قـرار داد و از طریــق آن بــه انگیزه هــای نهــان و امیــال سرکوب شــده و آرزوهــای نویســنده پــی بــرد (برسـلر، ١٣٨٦: ١٨٠) فرویـد بـرای تحلیـل ایـن امیـال و آرزوهـا از اصـطلاح تصـعید یـا والایــش (sublimation) اســتفاده میکنــد.