Abstract:
یکی از مراحل ضرورری و پیش درآمد در تولید علوم انسانیاسلامی، روششناسی بنیادین نظریههای موجود درعرصة علوم انسانی است؛ چرا که به باور فیلسوفان علوم انسانی، مبانی فلسفی پذیرفتهشده توسط یک نظریهپرداز علوم انسانی، تاثیر بنیادین در شکلگیری و تکّون نظریات وی داشته، سنگبنای نظریات او خواهند بود. از آنجا که بیشتر نظریات علوم انسانی موجود، در بستر مبانی غیراسلامی شکل گرفتهاند، لازم است که با استمداد از دانش روششناسی، به تبیین چگونگی شکلگیری این نظریات از بطن آن مبانی مبادرت ورزیده، آنگاه به ارزیابی آن مبانی از منظر اندیشه اسلامی بپردازیم. بدین سان، با طرد نظریات نادرست و پاسخگویی به مسائل و پرسشهای صاحبان آنها، با اتّکای بر مبانی و منابع اسلامی، بستری مناسب را برای تولید نظریات علوم انسانیاسلامی فراهم کنیم. این پژوهش، با روشی توصیفی و تحلیلی، بهروششناسی بنیادین نظریه «اخلاق وضعیتی اگزیستانسیالیستی» پرداخته که عمدتا از مبانی فلسفی سارتر نشات گرفته است. سپس، با نگاهی تحلیلی- انتقادی به ارزیابی مبانی فلسفی این نظریه، از منظر اندیشه اسلامی، روی آورده، نشان دادیم که نظریه مزبور از دیدگاه اسلامی نادرست بوده و با عرضة پرسشهای این نظریه، به اندیشة اسلامی، به نظریهای بدیل در حوزة اخلاق دست خواهیم یافت.
Machine summary:
از اينکه هيچ نظريهپردازي قادر نيست در حوزة علوم انساني، بدون موضعگيري -آگاهانه يا ناآگاهانه- درباب مسائل کلان فلسفي به نظريهپردازي بپردازد (رزنبرگ،2012، ص1)، اهميت اين نکته به خوبي روشن است که نميتوان بدون روششناسي بنيادين يک نظريه و ارزيابي مباني و اصول موضوعة آن از منظر انديشه اسلامي، آن را براي مطالعة مسائل بومي خود در حوزة کنشهاي انساني، اعم از فردي و اجتماعي به کار گرفت.
تقرير ديگر از کمال نهايي انسان، براساس انديشه سارتر چنين است: انسان داراي ماهيت پيشيني نيست که به فرض، خدا يا طبيعت آن را ساخته باشند، انسان همچون هر هستندهاي امري ممکن است و نه ضروري، خودش را ميسازد و آزادانه ميان گزينههاي ممکن (ممکن از نظر زيستي، تاريخي و فرهنگي) برميگزيند، مسئول گزينشهاي خويش است و بايد بتواند آنچه را که خود درست ميداند، بسازد.
به عبارت ديگر، اين چنين نيست که ارزشهاي اخلاقي از پيشتعيين شده باشند و انسان مجبور باشد که به کشف آنها پرداخته و براساس آنها عمل کند تا داراي حيات اخلاقي باشد، بلکه ازمنظر شناخت درونخيز و سوبژکتيو، انسان در هر وضعيت و موقعيتي که واقع ميشود، بايد آن موقعيت را که بهطور شخصي و اختصاصي براو پديدار شده، با دقت در نظر گرفته و آنچه را که متناسب با آن شرايط است، آزادانه انتخاب کرده، انجام دهد و به آفرينش ارزشها دست زند.