Abstract:
هنر مدیریت، بهرهمندی حداکثری از اندیشه و خلاقیت کارکنان است که مشارکت، یکی از روشهای آن محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان در سازمان بود که با رویکرد کیفی انجام شد. روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش اجرا، اکتشافی است. نمونه آماری را اساتید دانشگاهی و مدیران و کارشناسان خبره ادارهکل بنادر و دریانوردی استان مازندران تشکیل دادهاند. نمونهگیری بهصورت هدفمند بوده و برای شناسایی متخصصان از شیوه گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه بوده و برای تجزیهوتحلیل دادهها، فن تحلیل مضمون با استفاده از نرمافزار مکسکیودا انجام شد. براساس نتایج حاصله، عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان در سازمان عبارتند از: عوامل مدیریتی، عوامل ساختاری و فرایند سازمانی، عوامل شغلی و عوامل ارزشی و اخلاقی.
The art of management entails the maximum benefit from the thought and creativity of the employees, and participation is regarded as one of its methods. This qualitative research is intended to identify factors affecting the employees’ participation in organizations. This is an applied research in terms of the results, and it is explorative in terms of the purpose. The statistical sample is composed of university professors and managers and experts of the Ports and Maritime Organization of Mazandaran province. The sampling method was purposeful, and the snowball method was used to identify the experts to reach to theoretical saturation. Interviews were performed to collect data for the analysis of which thematic analysis was conducted through Maxqda software. Based on the results, the factors affecting the participation of employees in the organization include management factors, structural factors and organizational processes, job factors, value and ethical factors.
Machine summary:
همچنين براساس قانون مديريت خدمات کشوري، برنامه هاي ده گانه تحول در نظام اداري تدوين شده که بند نهم آن به تقويت مديريت و توان کارشناسي کشور و ارتقاي روحيه خودکنترلي در کارها پرداخته و يکي از محورهاي اين برنامه به موجب ماده ٢٠ قانون عبارت است از: ايجاد سازوکار مناسب براي جلب مشارکت کارمندان و بهره مندي از فکر و انديشه و خلاقيت آنان در تصميم گيري ها (سلاجقه و هنرآموز، ١٣٨٩: ٢٧٦ ـ ٢٥٤).
براي مشارکت کارکنان ، تعاريف مختلفي ارائه شده است که برخي از آنها عبارتند از: رشد تواناييهاي اساسي بشر ازجمله شأن و منزلت انساني و مسئول ساختن بشر در باروري نيروي تصميم گيري و عملي که سنجيده و از روي فکر باشد (صادقي، ١٣٩٥: ٢٢ ـ ٩)؛ همکاري 004 متقابل براي دستيابي به عملکرد مؤثر (ريچارد و اندرس ١، ١٩٩٨: ٢٦١ ـ ٢٥١) کارکناني که داراي مشغله ، علاقه و تعهد نسبت به شغل خويش بوده و به شکلي مثبت ، با سازمان همکاري ميکنند (سازمان گالوپ ٢، ٢٠١٣: ٧٤ ـ ٦٥)؛ درگيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيت هاي گروهي که آنان را برميانگيزد تا براي دستيابي به هدف هاي گروهي ياري دهند و در مسئوليت کار شريک شوند (طوسي، ١٣٧٩: ٥٤)؛ سهمي در چيزييافتن و از آن سودبردن يا در گروهي شرکت جستن و نهايتا با آن همکاري داشتن (توسلي، ١٣٨٢: ١٧).
(1989), Socio Technical Systems Idias as Public in Norway: Evolving Participation Thrugh Worker-Managed Change, Journal of Applied Behavioral Science, Vol. 22, No. 3, pp.
The Effects of Organizational Trust on Employee Decision Making Styles , British Journal of Arts and Social Sciences ISSN: 2046-9578 Vol. 9.