Abstract:
یکی از مباحث مهم در ادبیات مالی تعیین عوامل موثر بر ساختار سرمایه شرکت میباشد. اگرچه عوامل متعددی در تعیین ساختار سرمایه شرکت نقش ایفا میکنند، لیکن هدف این پژوهش بررسی تاثیر نقدگونگی سهام و ساختار خانوادگی مالکیت بر ساختار سرمایه میباشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1395-1389 میباشد. حجم نمونه با استفاده از روش حذف سیستماتیک بالغ بر 105 شرکت میباشد. روش اجرای پژوهش مبتنی بر روش رگرسیون چند متغیره و دادههای ترکیبی است. نقدشوندگی با استفاده از معیار آمیهود مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین اهرم مالی با استفاده از روش ارزش بازار و ارزش دفتری اندازهگیری شد. نتایج پژوهش نشان داد که نقدشوندگی سهام تاثیری منفی و معنادار بر نسبت اهرم مالی مبتنی بر ارزش دفتری دارد؛ اما نقدشوندگی سهام تاثیر معناداری بر نسبت اهرم مالی مبتنی بر ارزش بازار ندارد. از دیگر یافتههای پژوهش عدم تاثیرگذاری مالکیت خانوادگی بر نسبت اهرم مالی (هم اهرم مالی مبتنی بر ارزش دفتری و هم اهرم مالی مبتنی بر ارزش بازار) میباشد
One of the important issues in financial literature is determining the factors affecting the company's capital structure. Although several factors play a role in determining the company's capital structure, the purpose of this study is to examine the effect of stock liquidity and family ownership on financial leverage. This research is descriptive-correlational. The statistical population of this study includes all companies accepted in Tehran Stock Exchange during 2010-2016. The sample size utilizes a systematic removal method of over 105 companies. The research methodology is based on the multivariate regression method of combined data. Liquidity was evaluated using two criteria of the distance from the bid price. The financial leverage was also measured using the market value method and the book value. The results of the study showed that liquidity of the stock market has a positive effect on the financial leverage ratio of the company. But this effect is not impressive. In other words, the non-liquidity criterion has been affected by a 95% confidence level on the book value-based leverage, but the criterion of the proposed selling distance is 90% confidence in the financial leverage. Other findings from the research are the lack of relationship between family ownership and the company's leverage ratio.
Machine summary:
اسدي و همکاران (١٣٩٠) در تحقيق خود ارتباط بين ساختار سرمايه و ساختار مالکيت در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طي سالهاي ١٣٨٢ تا ١٣٨٧ را مورد بررسي قرار دادند يافته هاي تحقيق بر اين دلالت دارد که رابطه منفي و معني داري بين ساختار سرمايه و ساختارمالکيت وجود دارد.
پور زماني و همکاران (١٣٨٩) در پژوهشي تحت عنوان ، بررسي عوامل موثر بر ساختار سرمايه شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار به اين نتايج دست يافتند که الگوي ساختار سرمايه عمدتاً تابع معکوس سودآوري و تابع مستقيم ريسک و اندازه شرکت مي باشد و بادارايي قابل وثيقه و سپرمالياتي غير بدهي رابطه معناداري ندارد.
فرضيه هاي پژوهش فرضيه اول : نقدشوندگي سهام تاثير مثبت و معناداري بر اهرم مالي مبتني بر ارزش دفتري شرکت دارد.
فرضيه اول پژوهش به صورت زير است : فرض صفر: نقدشوندگي سهام تاثير مثبت و معناداري بر اهرم مالي مبتني بر ارزش دفتري شرکت ندارد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) فرضيه دوم پژوهش به صورت زير است : فرض صفر: مالکيت خانوادگي تاثير مثبت و معناداري بر اهرم مالي مبتني بر ارزش دفتري شرکت ندارد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) فرضيه سوم پژوهش به صورت زير است : فرض صفر: نقدشوندگي سهام تاثير مثبت و معناداري بر اهرم مالي مبتني بر ارزش بازار شرکت ندارد.
فرضيه چهارم پژوهش به صورت زير است : فرض صفر: مالکيت خانوادگي تاثير مثبت و معناداري بر اهرم مالي مبتني بر ارزش بازار شرکت ندارد.