Abstract:
نیاز بازار کار به نیروی کار ماهر و مطالبات برابریخواهانه پس از جنگ جهانی دوم، زمینه گسترش کمّی آموزش عالی در جهان را فراهم آورده و این پدیده به امری جهانشمول تبدیل شده است. گسترش کمّی آموزش عالی در ایران نیز که با اهداف عدالتخواهانه آغاز شد، در دو دهه اخیر رشد چشمگیری داشته و این روزها به مسئلهای جدی در میان سیاستگذاران تبدیل شده است. در پژوهش حاضر با طراحی پژوهشی با رویکرد کیفی و در سه مرحله، هدف پاسخ به این سؤال اصلی بود که آیا گسترش کمّی آموزش عالی توانسته است در بهبود عدالت آموزشی با محوریت افزایش دسترسی به آموزش عالی نقش برجستهای داشته باشد؟ در مرحله اول پژوهش که از طریق مصاحبه بدون ساختار با سیاستگذاران آموزش عالی انجام شد، چرایی گسترش کمّی آموزش عالی از نگاه آنان بررسی شد. در مرحله بعد شش سند توسعه پس از انقلاب از منظر سیاستهای کلان گسترش کمّی آموزش عالی تحلیل و درنهایت، عدالت آموزشی در سالهای تودهگرایی از طریق واکاوی آماری در دو حوزه جنسیت و دهکهای درآمدی بهعنوان مهمترین متغیرها در حوزه تحلیل دسترسی به آموزش عالی بررسی شدند. یافتهها نشان داد که بر اساس نظر مشارکتکنندگان و نتایج به دست آمده از تحلیل محتوای اسناد، سیاستهای گسترش کمّی آموزش عالی با اهداف ارزشمندی چون بهبود عدالت آموزشی و بهبود فرصت دسترسی به آموزش عالی شروع شده، اما کژکارکردیها در درک مفاهیم پایهای چون دسترسی و عدالت آموزشی پیامدهای منفی خود را در آمارهای آموزش عالی نشان داده است. یافتهها نشان داد که گسترش کمّی علاوه بر دلالتهای فراوان خود بر افت کیفیت دانشگاه، نتوانسته است مهمترین هدف خود در حوزه عدالت آموزشی و دسترسی را نیز محقق سازد.
After World War II, the need for skilled labors in the economic market and democratic demands provided the setting for higher education expansion in all over the world and this has become a universal phenomenon. In addition, higher education in Iran that initiated with the justice-seeking goals has experienced significant expansion in the last two decades. Nowadays expansion of higher education has been the main issue among the policy makers in Iran. By designing a qualitative research in three stages, the current research tried to answer the following main question: does higher education expansion in Iran play a significant role in improving educational justice and access to higher education? In the first stage of the research, which was conducted through10 unstructured interviews with higher education policy makers, the reasons for the quantitative expansion of higher education were examined from their point of view. After that, 6 after revolution official developmental documents were analysed. Finally, educational justice in the years of massivism were evaluated through statistical analysis in two areas of gender and income decks as the most important variables in the analysis of access to higher education. According to the participants’ points of view and official documents analysis, the results showed that higher education expansion initiated by the valuable goals such as improving educational justice and access to higher education. However, malfunction about some main concepts such as access and educational justice have show negative consequences on higher education statistics. The results also showed that higher education expansion has an impact on declining higher education institutions’ quality and it has failed to fulfil its most important goal in the field of educational justice and access.
Machine summary:
اما پس از گذشت نزديک به دو دهه از اجراي سياست هاي گسترش کمي و آشکار شدن معضلات گوناگون آن در حوزههايي چون کيفيت در ابعاد مختلف آموزش عالي، منابع مالي، بيکاري دانش آموختگان، کاستيهاي جدي در خصوص بازار کار و صنعت و عواملي از اين دست ، هنوز به درستي بررسي نشده است که آيا اين سياست ها توانسته به مهم ترين دليل شکل گيري آنها؛ يعني عدالت آموزشي و دسترسي برابر به آموزش عالي دست يابد يا خير؟ در اين زمينه اگرچه پژوهش هايي درخصوص مفهومشناسي دسترسي به آموزش عالي (٢٠٠٨ ,Farasatkhah) انجام شده است ، اما ضعف جدي در شاخص سازي براي ارزيابي اين مفهوم در ازاي اجراي سياست هاي گسترش کمي آموزش عالي ديده ميشود.
اما بررسي آنچه در اين گذار رخ داده است ، يافته هاي ديگري را نيز در بر دارد که يکي از مهم ترين آنها تغيير رويکرد در برخي دانشگاهها و نهادهاي آموزش عالي است که تحت لواي سياست هاي گسترش کمي آموزش عالي به دلالاني تبديل شدهاند که گويا فقط به کسب شهريه بيشتر ميانديشند و در ازاي دريافت شهريه در برابر مشتريان خود که دانشجويان هستند هم تعهدي براي ارائه کالاي با کيفيت که همان دانش است ، احساس نکرده اند.
اگر زماني صحبت عبور از نخبه گرايي به سمت تودهگرايي بوده و تا حد زيادي اين اتفاق در سطح جهاني و در سطح منطقه اي و همچنين ملي رخ داده است ,Nethsinghe ;٢٠١٨ ,Slayton &Dhanatya ) (٢٠١٨ ,Jiang &Mok ;٢٠١٨ ,Lin ;٢٠١٨، اکنون سخن از به حاشيه رانده شدگان اجتماعي است که آيا توانسته اند جايي در ميان اين توده جديد در آموزش عالي (٢٠١٦ ,Hlalele) پيدا کنند.