Abstract:
تقدم و تاخر بالتجوهر یا بالماهیه با نظریه اصالت ماهیت سازگار دانسته شده و کاربرد آن در نظام اصالت وجود، تنها به تقدم جنس و فصل بر نوع محدود گردیده است. این مقاله با تبیین معنای تجوهر و تفاوت آن با جوهر، به بررسی این اصطلاح در فلسفه اسلامی پرداخته و نحوه شکلگیری و کاربردهای آن را مشخص نموده است. این اصطلاح نخستین بار در آثار شیخاشراق مطرح شده، سپس میرداماد مصادیق این نوع از تقدم را از تقدم بالطبع تفکیک کرده و آن را یکی از اقسام سهگانه تقدم ذاتی قرار داده است. این نوع از تقدم دارای کاربردهای زیادی در نظام اصالت ماهیت بوده که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تقدم علل قوام عقلانی ماهیت (جنس و فصل) یا علل قوام خارجی آن (ماده و صورت) بر ماهیت، تقدم ماهیت بر لوازم ماهوی و وجودی آن و تقدم ماهیت بر وجود. پس از ملاصدرا و با غلبه تفکر اصالت وجود، مصادیق تقدم و تاخر بالتجوهر تقلیل یافته و به آنچه با نظام اصالت وجود سازگار باشد، منحصر گردیده است. در مقابل، سایر مصادیق تقدم و تاخر بالتجوهر، از مصادیق تقدم و تاخر بالحقیقه در نظر گرفته شده است.
Machine summary:
همچنین به بررسی این مسئله میپردازيم که آیا همانگونه که میرداماد معتقد است، آنچه سهروردی آن را تشکیک در جوهر میداند، همان تقدم و تأخر بالتجوهر است؟ در ادامه نشان داده میشود که چگونه در نظام فلسفی اصالت وجود، این نوع از تقدم و تأخر نقش و کارکرد اصلی خود را از دست داده و تقدم و تأخر بالحقیقه، جانشین آن شده است.
طرح اولیة این نوع از تقدم و تأخر را به میرداماد نسبت دادهاند() (علیقلی بن قرچغای، 1377: 2/ 500؛ شعرانی، 1351: 49؛ میرداماد، 1381الف: 22؛ همو، 1385: 16 و487؛ همو، 1367: 66) اما چنانکه در ادامه ذکر خواهد شد، پیش از وی این نوع از تقدم و تأخر در آثار شیخاشراق مطرح شده و در حقیقت میرداماد آن را از تقدم و تأخر بالطبع (بمعنای عام آن) تفکیک کرده و بطور مستقل مورد توجه قرار داده است.
2ـ تقدم علل قوام ماهیت بر آن در خارج که میتوان آن را تقدم اجزاء عینی جوهر دانست، مانند تقدم ماده و صورت بر ماهیت خارجی (میرداماد، 1367: 64؛ همو، 1385: 487)؛ چنانکه میرداماد مینویسد: «پس ماهیت در مرتبة صدور که بعینه همان مرتبة تقرر است، از مقوّمات خود متأخر است» (همو، 1385: 16).
این تقدم خود بر دو نوع است: 1ـ تقدم بالماهیة (بالتجوهر): آنچه ملاک آن، فعلیت تجوهر است و در مرتبة تقرر جوهر ماهیت با قطع نظر از مرتبة وجود آن (که امری انتزاعی و عارضی است) مطرح میشود و مصداق جعل بسیط قرار میگیرد؛ «تقدم بالماهیة اجزاء شیء بر آن ...