Abstract:
علامه طباطبایی در مقدمه تفسیرالمیزان بر این باور است که شماری از مفسران قرآن
کریم، عقاید کلامی خود را بر آیههای قرآنی تحمیل کرده، وآن چه که با عقاید مذهبی
آنان ناسازگار نموده است، به تاویل بردهاند، و در حقیقت، نمیتوان چنین تبیینی را تفسیر
نام نهاد. حال این پرسش مطرح است که آیا علامه، با وجود هشدار دیگران از فرو غلطیدن
در دام پیش فرضها، خود در مواجهه با پیش انگاره عصمت انبیا، چگونه با آیات موهم
عدم عصمت برخورد کرده است؟ نظریه کلی نگارنده در خصوص نوع برخورد علامه با
چنین آیاتی، آن است که وی در تبیین خویش، با پایبندی به نظریه عصمت حداکثری،
آیات ناسازگار با این نظریه را با تحلیلهای واژه شناختی، یا با کلیگوییهای عقلانی و یا
با رمزانگاری آیات مربوطه، راه توجیه و تاویل را برگزیده، و گاهی نیز، از بررسی دقیق
آیهها روی برتافته است. علامه در برخورد با این آیات،کوشش کرده است تا با تحلیلهای
عقلانی و بهرهگیری از روش تفسیری قرآن به قرآن، تزاحم ظاهری میان پیش فرض
عصمت مطلق انبیا و ظواهر آیات موهم عدم عصمت را به گونهای علاج کند. روش تحقیق
در این رساله، تحلیلی – انتقادی بوده، و از منابع کتابخانهای بهره جسته است.
Machine summary:
مروری انتقادی بر نوع مواجهه علامه طباطبایی در تفسیر با تکیه بر عصمت انبیا سید مهدی حسینی شیروانی ١ فرهاد ترابی 2 چکیده علامه طباطبایی در مقدمه تفسیرالمیزان بر این باور است که شماری از مفسران قرآن کریم ، عقاید کلامی خود را بر آیه های قرآنی تحمیل کرده ، وآن چه که با عقاید مذهبی آنان ناسازگار نموده است ، به تأویل برده اند، و در حقیقت ، نمیتوان چنین تبیینی را تفسیر نام نهاد.
حال این پرسش مطرح است که آیا علامه ، با وجود هشدار دیگران از فرو غلطیدن در دام پیش فرض ها، خود در مواجهه با پیش انگاره عصمت انبیا، چگونه با آیات موهم عدم عصمت برخورد کرده است ؟ نظریه کلی نگارنده در خصوص نوع برخورد علامه با چنین آیاتی، آن است که وی در تبیین خویش ، با پایبندی به نظریه عصمت حداکثری ، آیات ناسازگار با این نظریه را با تحلیل های واژه شناختی، یا با کلیگوییهای عقلانی و یا با رمزانگاری آیات مربوطه ، راه توجیه و تأویل را برگزیده ، و گاهی نیز، از بررسی دقیق آیه ها روی برتافته است .
علامه با طرح این نظریه ، راه علاجی برای حفظ پیش فرض کلامی خویش در خصوص عصمت حداکثری حضرت آدم (ع )، و نیز، روشن و مبین بودن آیات قرآن در مورد خطا و عصیان و هبوط ابوالبشر، پیشنهاد داده و هوشمندانه هر دو مبنای خویش را حفظ کرده ، و یکی را فدای دیگری نکرده است .