Abstract:
اگر تغییر در سبک زندگی را راهی برای باز اندیشی در ارزشها و نگرشهای افراد بدانیم، میتوانیم تفاوتهای افراد در زمینه نگرش نسبت به طلاق توافقی را که نوعی باز تعریف در طلاق سنتی است بهتر درک کنیم. هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک زندگی و نگرش به طلاق توافقی در بین شهروندان شهر رشت است. روش تحقیق پیمایشی بوده که در فرایند آن 400 نفر از شهروندان 18 ساله و بالاتر در شهر رشت با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته بوده که اعتبار آن از طریق اعتبار سازهای و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان دادند که بین ابعاد سبک زندگی (مصرف فرهنگی، مدیریت بدن و مصرف رسانهای) با گرایش به طلاق توافقی همبستگی معنیداری وجود دارد؛ یعنی هر چه مصرف فرهنگی بالاتر، اِعمال مدیریت بدن و مصرف رسانهای بیشتر باشد افراد گرایش بیشتری به طلاق توافقی دارند. با کنترل متغیرهای زمینهای از قبیل سن، جنس و تأهل، شدت این رابطه تعدیل میشود، به نحوی که بین متأهلین و افراد 44 ساله و بالاتر شدت رابطه بین متغیرهای سبک زندگی و گرایش به طلاق توافقی بالاتر است.
If we see change in lifestyle as a way of reflection on people's values and attitudes, we can better understand individual differences in attitudes toward uncontested divorce, which is a kind of redefinition of traditional divorce. The purpose of this study was to investigate the relationship between lifestyle and attitude towards uncontested divorce among the citizens of Rasht. The research was a survey research in which 400 citizens aged 18 years and older were studied using stratified random sampling. Data gathering tool was a researcher-made questionnaire whose validity was assessed by construct validity and its reliability was assessed by Cronbach's alpha coefficient. Research findings showed that there is a significant correlation between the dimensions of lifestyle (cultural consumption, body management and media consumption) with the tendency to uncontested divorce, meaning that the higher the cultural consumption, the more body management practices and media consumption, the more people tend to uncontested divorce. By controlling for background variables such as age, sex, and marital status, the intensity of this relationship is moderated, so that between married and 44-year-olds and older the Intensity of the relationship between lifestyle variables and the tendency to uncontested divorce is higher.
Machine summary:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک زندگی و نگرش به طلاق توافقی در بین شهروندان شهر رشت است.
یافتههای تحقیق نشان دادند که بین ابعاد سبک زندگی (مصرف فرهنگی، مدیریت بدن و مصرف رسانهای) با گرایش به طلاق توافقی همبستگی معنیداری وجود دارد؛ یعنی هر چه مصرف فرهنگی بالاتر، اِعمال مدیریت بدن و مصرف رسانهای بیشتر باشد افراد گرایش بیشتری به طلاق توافقی دارند.
پیشینۀ پژوهش نشان میدهد، بیشتر تحقیقات نس - Trent & South - Toth & Kemmelmeier - Stokes & Ellison - Teachman - Amato & Beattie اجتماعی و شاخصهای پایگاه اجتماعی و طلاق را مورد بررسی قرار دادهاند و کمتر رابطۀ بین سبک زندگی و گرایش به طلاق توافقی مورد واکاوی بوده است.
علاوه بر متغیر سبک زندگی به عنوان متغیر مستقل، در خصوص گرایش به طلاق توافقی بهمثابۀ متغیر وابسته گیدنز از مفهوم دیگری بنام آگاهی 1 استفاده کرده است.
۴-۲- یافتههای تحلیلی یافتههای تحقیق (جدول۷) نشان میدهد که بین مؤلفههای سبک زندگی (مصرف فرهنگی، فعالیتهای فراغتی، مدیریت بدن و مصرف رسانه) و گرایش به طلاق توافقی رابطه معناداری وجود دارد.
یافتههای تحقیق نشان میدهد بین مؤلفههای سبک زندگی (مصرف فرهنگی، فعالیتهای فراغتی، مدیریت بدن و مصرف رسانه) و گرایش به طلاق توافقی رابطه معناداری وجود دارد.
همچنین، بین ابعاد سبک زندگی شامل مصرف فرهنگی، مدیریت بدن و مصرف رسانهای همبستگی معنیداری با گرایش به طلاق توافقی وجود دارد.
براساس نتایج تحقیق، بین سبک زندگی و گرایش به طلاق توافقی رابطه معنیدار وجود دارد.