Abstract:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر دوره تصدی حسابرس بر محافظه کاری حسابرس است. این پژوهش کاربردی و طرح آن از نوع شبه تجربی و با استفاده از رویکرد پس رویدادی است. دراین مطالعه به تبعیت از فرانسیس و کریشنان (1999) از اقلام تعهدی به عنوان محافظه کاری حسابرس استفاده شده است. ما مدل توسعه یافته اقلام تعهدی اختیاری کوتاری و همکاران (2005) را به عنوان معیار محافظه کاری حسابرس انتخاب کردهایم. این تحقیق از نوع تحقیقهای توصیفی-همبستگی است و از روش پانل جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. اطلاعات مورد نیاز از صورتهای مالی حسابرسی شده 112 شرکت طی دوره زمانی 1389-1394 استخراج شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین محافظه کاری حسابرس و دوره تصدی حسابرس ارتباط معنادار وجود ندارد.
The purpose of this study is to investigate the impact of auditor tenure on auditor conservatism. This is an applied research and its quasi-experimental design using post-event approach. In this study, according to Francis and Krishnan (1999), accrual accruals are used as auditor conservatism. The research method is descriptive-correlational and panel method is used for data analysis. The required information was extracted from the audited financial statements of 112 companies over the period 1389-1384. The results showed that there is no significant relationship between auditor conservatism and auditor tenure.
Machine summary:
ارتباط طولاني مدت حسابرس و صاحبکار باعث به کارگيري رويه هاي محافظه کارانه توسط صاحبکار مي شود و از آنجا که حسابرسان جديد معمولافاقد دانش کافي در ارتباط فعاليت تجاري و سيستم هاي کنترل داخلي صاحبکار هستند مجبور ميشوند بيشتر روي تصميمات مديران در رابطه با گزارش مالي اتکا کنند و در نتيجه احتمال بيشتري دارد که اسير رويه هاي فرصت طلبانه مديران شوند، که اين امر باعث کاهش استفاده از رويه محافظه کارانه مي شود اما با افزايش دوره تصدي و با بدست آوردن شناخت بيشتر ، هوشياري آنها نسبت به کاربيشتر شده و از هرگونه ريسک حسابرسي بالقوه اجتناب مي کنند (کرمي و بذرافشان ، ١٣٨٨).
اهميت اين پژوهش اين است که با توجه به اينکه شرايط اقتصادي و اجتماعي و قانوني کشور ما متفاوت مي باشد به گونه تجربي به تحليل گران ، سرمايه گذاران ، مديران و ساير استفاده کنندگان اطلاعات حسابداري نشان دهد که تاثير دوره تصدي حسابرس بر محافظه کاري حسابرس چگونه است و مباني نظري آن در ايران بسط داده شود.
در اين تحقيق براي اندازه گيري محافظه کاري از مدل باسو (١٩٩٧) استفاده شده است نتايج نشان مي دهد که محافظه کاري ارتباط مثبتي با ريسک کسب و کار، همچنين باعث کاهش عدم تقارن اطلاعات و افزايش هزينه هاي حسابرسي مي شود.