Abstract:
تفکیک تاریخ و اسطوره در تاریخ حماسی ایران که پژوهشگران بسیاری نیز در اینباره نظر دادهاند، کاری است بس دشوار. برخی کاملا مخالف ارتباط میان تاریخ و اسطوره هستند و نظریات برخی دیگر هم گوناگون و نسبت به یکدیگر متفاوت است. در این مقاله نگارندگان بر اساس ریشههای سنت شفاهی در دوران تاریخی و رواج آن توسط گوسانها، پیوندی میان تاریخ حماسی با تاریخ فئودالی برقرار کرده، با توجه به شباهتهای تاریخی، محیطی، اجتماعی، مذهبی، القابی و احتمالا دوره زمانی نسبتا یکسانی که میان خاندان سورن و شخص سورنا با رستم دستان میتوان متصور شد، به بررسی این دو پرداختهاند و معتقدند شخصیت اسطورهای رستم که در هالهای از ابهام و اغراق قرار گرفتهاست، بخشی از آن مربوط به سورنا، سردار نامدار پارتی و بخشی دیگر مربوط به خاندان سورن است که با گذر زمان و دست به دست شدن تاریخ شفاهی، به تاریخ حماسی رسیده و دلاوریهای خاندانهای پارتی به دوره کیانیان نسبت داده شدهاست.
Machine summary:
شباهتهای میان رستم و خاندان سورن با تأکید بر سورنا حسن افشاری (نویسندهٔ مسئول) زهره ملکان تاریخ دریافت: ۱۲/۹/9۸ تاریخ پذیرش: ۲۹/۱۰/۹۸ چکیده: تفکیک تاریخ و اسطوره در تاریخ حماسی ایران که پژوهشگران بسیاری نیز در اینباره نظر دادهاند، کاری است بس دشوار.
در این مقاله نگارندگان بر اساس ریشههای سنت شفاهی در دوران تاریخی و رواج آن توسط گوسانها، پیوندی میان تاریخ حماسی با تاریخ فئودالی برقرار کرده، با توجه به شباهتهای تاریخی، محیطی، اجتماعی، مذهبی، القابی و احتمالاً دوره زمانی نسبتاً یکسانی که میان خاندان سورن و شخص سورنا با رستم دستان میتوان متصور شد، به بررسی این دو پرداختهاند و معتقدند شخصیت اسطورهای رستم که در هالهای از ابهام و اغراق قرار گرفتهاست، بخشی از آن مربوط به سورنا، سردار نامدار پارتی و بخشی دیگر مربوط به خاندان سورن است که با گذر زمان و دست به دست شدن تاریخ شفاهی، به تاریخ حماسی رسیده و دلاوریهای خاندانهای پارتی به دوره کیانیان نسبت داده شدهاست.
به نظر میرسد با همهٔ محدودیتی که از جانب ساسانیها برای نگاشتن تاریخ پادشاهی اشکانی وجود داشته، خاندانهای فئودالی در زمینهٔ داستانسرایی بهواسطهٔ گوسانها سرمایهگذاری کرده تا بتوانند سیاستهای جاویدانسازی خاندان خود را در بین عموم مردم پیاده بکنند ولی ایراد ادبیات شفاهی این است که برخی از پهلوانان ایرانی بنا بر دلایلی که ذکر آن رفت، با اساطیر ایرانی در هم آمیختهاند.
محمدجواد مشکور در سال ۱۳۵۰ در کتاب پارتیان یا پهلوانان قدیم میآورد شواهدی تاریخی در دست است که نشان میدهد پارتیان حماسهٔ ملی ایران را بنا نهاده و ساسانیان آن را نگاه داشتهاند تا به دست فردوسی رسیده و نام پهلوان از واژه پَهلَو که همان پارتی بوده نشأت گرفتهاست.