Abstract:
مقاله حاضر، براساس پژوهشی با عنوان فلسفه تعلیم و تربیت در نظام آموزشی دوره ابتدایی تهیه شده است.
مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و پس از بررسی مفاهیم با ارائه نتایج به پیشنهادات کاربردی
پرداخته شده است. منظور از فلسفه تعلیم و تربیت در نظام آموزشی، پرورش، به فعل درآمدن استعدادها و
قابلیت های ذهنی و فطری افراد است. آموزش، باید وسیله ای برای پرورش باشد. به عبارت دیگر، ما با
انتقال اطلاعات و معلومات، پرورش فرد و شکوفایی استعدادهای بالقوه، زمینه های پرورش تفکر و رشد
وی را تسهیل می کنیم. در حقیقت، پرورش به معنای هدایت جریان رشد کودک به سمت مطلوب و کمال
می باشد. بنابراین، چنانچه آموزش به درستی صورت بگیرد، تفاوتی با پرورش ندارد. آموزش صحیح، همان
پرورش است. در سیستم آموزشی، ذهن دانش آموزان نباید انباشته از اطلاعات باشد، بلکه باید از طریق
ارائه اطلاعات، موجبات پرورش فکری و شخصیتی آنها فراهم شود.
Machine summary:
نظام هاي آموزشي در دوران مدرن به عنوان نهادهاي تربيتي و فرهنگ ساز٤فقط به انتقال بعد دانشي به دانش آموزان محدود نبوده و وجه هنجارين ٥و ارزش بنيان آن ها نيز مطرح بوده (٢٠١٥ ,Berkowitz and Bier) و اين يک اصل پذيرفته شده است که کارکرد مدرسه فقط به اين عامل خلاصه نميشود که افرادي هوشمند پرورش دهند که در دنياي رقابتي امروز بتوانند از رقبا گوي سبقت را بربايند، بلکه در کنار اين کارکرد از مدرسه انتظار ميرود که فراگيران تحت آموزش خود را به گونه اي پرورش دهند که توانايي آن را داشته باشند که درست را از 1- Moral education 2- Shared and Public 3- Medieval 4- Educational and culture maker institutions 5- Normative ٩٤ / مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي، سال چهارم ، شماره ششم ، زمستان ١٣٩٨ * * * * * نادرست اخلاقي تشخيص دهند (٢٠١٤ ,Anderson) به عبارت ديگر، درصورتيکه وظيفه مدرسه را تربيت نسل نوخاسته بدانيم و هم چنين اگر جامعيت اصطلاح تربيت را بپذيريم که فراتر از توجه به توسعه علمي شخصيت کودکان است ، کارکرد نهاد مدرسه فراتر از توزيع دانش خواهد بود (٢٠١٤، ,Hassni).
رويکرد تربيت منش 1- Cognitive development 2- Piaget 3- Kohlberg 4- Moral judgment 5- Gilligan- Noddings 6- Compassion 7- Cognitive-social 8- Character education فلسفه تعليم و تربيت در نظام آموزشي دوره ابتدايي / ٩٥ آمريکايي ١که با شعار هماهنگي عقل ، احساس و دست با رهبري ليکونا در اواخر سده بيستم ايجاد گرديد و رويکرد تربيت فضيلت گرا که در سال هاي اخير با هدايت و راهبري ديويد کار، رندال کارن و از همه مهم تر کريستجان کريستجانسون در مرکز جوبيلي سنتر دانشگاه بيرمنگام موردتوجه قرار گرفته است و بر تقويت دانش اخلاقي، عواطف اخلاقي، انگيزش اخلاقي و عمل و مهارت اخلاقي به صورت سازوار تأکيد دارد را نيز ميتوان در اين گروه جاي داد (٢٠١٦, nssonKristja).