Abstract:
روند توسعه اقتصادی در چین پس از دهه 1970، با تغییرات نسلی در سطوح عالی رهبران چین در دوران معاصر، همچنان ادامه داشته و ثبات سیاسی در کنار رشد اقتصادی مسیر مشخصی را طی نموده است. با هدف پی بردن به دلایل استمرار روند اصلاحات در این دوران این مقاله بر روی مسئله ناسیونالیسم اقتصادی تمرکز خواهد کرد و با روش تحلیلی-تبیینی به این پرسش پاسخ میدهد که ناسیونالیسم اقتصادی در دوران پس از اصلاحات در چین، چگونه به استمرار روند پر افتوخیز اصلاحات در این کشور از نسل دوم تا پنجم رهبران این کشور کمک کرده است؟ فرض بر این است که ناسیونالیسم اقتصادی در دوران پس از اصلاحات در چین، از طریق ایجاد اجماع میان رهبران بر سر دستور کارهای اصلاحی به استمرار روند پر افتوخیز اصلاحات در این کشور از نسل دوم تا پنجم رهبران این کشور کمک کرده است. یافتهها نشان میدهد که ناسیونالیسم اقتصادی بهعنوان متغیر مستقل از طریق کمک به اجماع سازی میان نسلهای مختلف به بروز قرائتهای متفاوتی از ناسیونالیسم اقتصادی در هر دوره منجر شده و استمرار روند اصلاحات در چین را در پی داشته است.
The Role of Economic Nationalism in Continuity of Reforms Trend in China’s Political Economy (1976-2017) Abstract The economic development trend has been continuing along with generational changes in supreme level of Chinese leadership in China after 1970 and political stability alongside economic growth has gone through a determined path. In this paper, we focus on the issue of economic nationalism to find out the reasons of the continuation of reforms trend in this period. Using an analytical-explanatory method, we answer the question that how economic nationalism has helped continuation of reforms from second generation to fifth generation of leaders after reformism era in china. We suppose that economic nationalism has helped this process through creating consensus on reform programs among Chinese leaders. Our findings show that economic nationalism as an independent variable has caused different narratives of economic nationalism through creating consensus among different generations which has resulted in continuation of reforms trend in China.
Machine summary:
از ١٩٤٩ میلادی تا ٢٠١٧ کشور چین پنج نسل و ٤ دوره از رشد و ثبات را علیرغم چالش ها و موانع ، پیش روی خود دیده است ، ناسیونالیسم چینی به عنوان منطق فکری مسلط در ادوار گوناگون نسلی پشتوانه مناسبی برای پیشبرد اقتصاد سیاسی چـین در سطح داخلی و بین المللی بوده و رهبران چین نیز طی دوره های مختلف بر جنبه هایی از آن تأکید نمودند.
گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با عنوان "سیری در تحول آینده پژوهی چن ی"، ١٣٩٤ ١٩٧٩ ، حدود ١٦ میلیارد دلار بود که در ١٩٩٠ بـه ٥٤ میلیـارد دلار رسـید کـه بـر ایـن اساس ، تراز تجاری منفی ٢ میلیارد دلاری، در طول ١١ سال به عـدد مثبـت ٣٠ میلیـارد دلار رسید و سیاست گذار اصلی نیز وزارت روابط اقتصاد خارجی و تجارت با همیـاری ترجمان های اجرایی چون استان ها، مناطق خودمختار، شهرداریها، مناطق آزاد و منـاطق ویژه اقتصادی١ در استان های سـاحلی کـه مکـانی امـن بـرای سـرمایه گـذاری و واردات فناوری تلقی میشدند و از طرفی محلی برای صادرات تلقی شدند؛ همگی تحـت نظـر شورای دولتی(رهبران نسل دوم ) راهبری میشدند (فهیم ، ١٣٨١: ١٣٧-١٣٦)؛ اگرچـه در این دوره ، دولت چین مجبور بود برای افزایش قدرت اقتصادی خود، امتیـازات بیشـتری برای شرکت های خارجی جهت سرمایه گذاری قائل شود و سهم شرکت های دولتی را از ٧٥ درصد به ٥٠ درصد کاهش بدهد، اما در نسـل بعـدی، بـه نوعی آن را جبـران نمـود؛ درواقع هدف اصلی چین در این دوران ، دو برابر نمودن تولید ناخـالص داخلـی و حـل مشکل خوراک و پوشاک مردمش بود(شریعتینیا، ١٣٨٦: ٦٦٤).