Abstract:
«طرحوارههای تصویری» که در حوزۀ زبانشناسی شناختی، بر نقش تجربه در شناخت تأکید میورزند، طرحهایی از تجربههای جسمانی هستند که در ذهن شکل میگیرند و انسان را قادر میسازند مفاهیم پیچیده و انتزاعی را درک کند، دربارۀ آنها بیندیشد و استدلال کند. پژوهش حاضر با بررسی طرحواره-های قدرتیِ «اجبار»، «مانع»، «نیروی متقابل»، «انحراف از جهت»، «رفعِ مانع»، «توانایی» و «جذب» در غزلیّات مولانا بر اساس نظر جانسون، در پی اثبات این فرضیّه است که طرحوارههای قدرتی چگونه با الگوهای جهانبینی مولانا پیوند خوردهاند. پژوهش نشان میدهد که بهرهگیری از طرحوارههای قدرتی در عرفان برای تبیین مفاهیم عرفانی اجتنابناپذیر است و تفهیم عرفان در قالب نوعی حرکت با موانع خاص که کششهای متضادّی آدمی را به سوی خود میکشند، تنها در قالب طرحوارهها امکانپذیر است. همچنین طرحوارهها میتوانند بر جنبههایی از جهانبینی تأکید کنند، برای تبیین آنها از طرحهای جدیدی بهره گیرند و تفسیری از جهانبینی شاعر و جنبههای پراهمّیّت آن به دست دهند؛ جهانبینی عرفانی به همان میزان که برای تبیین خود به طرحوارهها نیازمند است، هدایت طرحوارهها را نیز در دست میگیرد و برای تبیین الگوهای خود دست به گزینش نوع خاصّی از آنها میزند. در جهانبینی زمینگریز و آسمانگرای مولانا، وجود طرحوارههایِ «عمودی»، «کشش دو سویه»، «مانعِ محاصره کننده»، «مانعِ گذرگاهِ باریک» و «مانعِ دید»، در کنارِ طرحوارههای مورد نظر جانسون، همۀ موارد بالا را تأیید میکند.
A Study of Force schemas in Ghazals of Shams and its Relation with Rumi's Worldview Abstract The "image schemas", which emphasize the role of experiential knowledge in the field of cognitive linguistics, are patterns of physical experiences that are formed in the mind and enable a person to comprehend complex and abstract concepts. This study examines the force schemes of "Compulsion", "Blockage", "Counterforce", "Diversion", "Removal of Restraint", "Enablement" and "Attraction" in Rumi's poetry, according to Johnson's view. It is argued that force schemas are linked to Rumi's worldview patterns. Research shows that the use of force schemas in mysticism is inevitable for the explanation of mystical concepts, and that understanding mysticism in the form of a movement with certain opposing obstacles attracting man is possible only through schemas. Schemas can also emphasize aspects of worldview, explain them to new schemas, and give an interpretation of the worldview of the poet and its significant aspects. The mystical worldview that needs schemas for self-explanation takes on schemas and selects certain kinds to explain their patterns. In Rumi's heavenward worldview, the existence of "vertical" schemas, "double stretch", "obstructive barrier", "obstacle of narrow passage" and "obstacle to vision", along Johnson's schemas approval confirm all of the above. Keywords:
Machine summary:
کاربرد شکل عمودي اين طرح واره در غزل مولانا، نکته ي ديگري نيز از جهان بيني وي ميگشايد و آن اين است که جهت جهان بيني او صعودي است ؛ ذهنيت مولانا در همان حال که با نيروي عشق ، موانع وصال را پشت سر ميگذارد، به شدت زمين گريز و آسمان گراي است و اين نکته اي اساسي در جهان بيني او٥ و تفاوت آن با جهان بيني مادي جانسون است ؛ زيرا در جهان بيني عرفاني «خدا نسبت به همه ي جهانيان اعلي و برتر است ؛ ناچار براي عارفي که هميشه به خدا ميانديشد و از نظر او همه چيز به سوي خدا در حرکت است ، تصور جهتي عمودي و روبه بالا در ذهن اجتناب ناپذير است » (محرابيکالي، ١٣٩٣: ١٣٩) نمونه هاي زير گوياي حضور اين طرح واره در غزل مولانا هستند؛ گذشتن از دو مانع «مهوشان ظاهري» و «دام ناسوت » در مسيري صعودي به سوي غيب : در روح دررسي چو گذشتي ز نقش ها وز چرخ بگذري چو گذشتي ز مهوشان (١٠/٧٤٨) ز دام او چو گذشتي قدم بنه بر چـرخ به زير پــاي به جـز چرخ آستانه مکن (٦/٧٥٧) نام اين طرح واره را ميتوان «مانع صعودي» گذاشت و براي پايه هاي تجربي آن ، پنهان ماندن خورشيد يا ماهپشت ابر و کناررفتن ابر از جلويآن ها را ذکر کرد؛ تجربه اي که ذهنيت مولانا به دليل حضور نور و شمس در منظومه ي فکرياش ، نيک با آن آشناست و مانعي چون «ابر نفس » را در برابر نور برنميتابد: بميريد، بميريد وزين ابـر برآييـد چو زين ابر برآييد همه بدر منيريد (٦/٢٣٠) در غزل مولانا وجود فعل هايي با پيشوند «بر» (= بالا)مانند: «برجهيدن از ...