Abstract:
در این پژوهش نگارنده با هدف آشنایی بهتر و عمیقتر اندیشمندان و روسشناسان کشورمان و سایر گروههای رسمی و غیررسمی با کاربرد درست واژههای روسی در مراودات با اتباع آن کشور و هم چنین استفاده صحیح و بهجا از واژهها در تعاملات رسمی، به سیر تغییرات سبکی در ادبیات سیاسی این کشور میپردازد و تغییرات سبکی در ادبیات روسی را در سه دورهی زمانی تزارها، اتحاد جماهیر شوروی و دوره معاصر مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمدهاست که؛ تاثیر هنجارهای اجتماعی بر سبک گفتار رسمی و بر روابط اجتماعی ملت (کشور) با سایر ملل چگونه است؟ در این خصوص با بهرهگیری از روش توصیفی_تحلیلی به بررسی فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر نقش مهم و اختصاصی هنجارهای اجتماعی در سبک گفتار رسمی (دولتی، سیاسی) میپردازیم تا این نتیجه حاصل شود که هنجارهای اجتماعی نقش به سزایی در سبک گفتار رسمی و بر روابط اجتماعی ملت ها با سایر ملل دارد.
Machine summary:
از اين رو لازم است ملت هايي که درکشورهاي مختلف و به لحاظ جغرافيائي دور از موطن اصلي زندگي ميکنند، به اهميت و ارزش تعامل با هم زباناني که در خارج زندگي ميکنند يا ملت ها و اقوامي که هم نژاد هستند و از حيث زباني در يک گروه زباني قرار دارند توجه داشته باشند زيرا آنها مي توانند به اتفاق به جريان ترويج زبان خود در جامعه جهاني همت گمارند.
مقاله ي حاضر با رويکرد زبان شناسي سياسي به سير منسوخ شدن ، تحول پذيري و تغييرات مفهومي و معنايي برخي واژه هاي سياسي اجتماعي مصطلح در زبان روسي از جمله برخي واژه هاي کليشه اي در سه دوره تزاري، کمونيستي و روسيه معاصر (پس از استقلال ) را مورد توجه قرارداده است که آگاهي از آن براي فهم جامعه شناسي روسيه و تحليل گفتمان هاي حاکم در دوره هاي مختلف تاريخ اين کشور ضروري و اجتناب ناپذيراست .
هم چنين پس از پيروزي انقلاب کمونيستي (انقلاب اکتبر) در روسيه و برقراري اتحاد جماهير شوروي واژه هاي جديدي به ادبيات و فرهنگ کشور راه يافت و به گفتار رسمي و سياسي آن کشور تبديل شدند که به لحاظ معنا، مفهوم و بار ارزشي متناسب آن دوره بودند.