Abstract:
فروغ فرخزاد از آن گروه شاعرانی است که به زندگی او و حواشی آن بسیار پرداخته شده است. اما آثار او کمتر تجزیه و تحلیل دقیق شده است. نگارندۀ مقاله همۀ اشعار او را با دقّت مطالعه و بررسی کرده است و با توجّه به دریافت خود و استفاده از منابع و مآخذ معتبر به بررسی کاربرد تمثیل «ظاهری و محتوایی»، سمبول «نماد» و استعاره «تشخیص و جان دار انگاری» در آثار این شاعر پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که فروغ بسیار زیبا و ویژه از سمبولهای شخصی استفاده نموده است، و خاص خود شاعر میباشد و علاوه بر آن به خوبی و مسلط از تمثیل و استعاره بهره گرفته است اما میزان استفاده او از این صورخیال هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی در شعرهای او کاملاً سیر صعودی داشته است. پس از شعر تولدی دیگر که شاعر به کمال فکری و نوشتاری میرسد تمثیلهای او از نظر شکلی و محتوایی کاملاً شکوفا میشود که بسیار جالب و قابل تأمل است. استفادۀ او از تشخیص و جان دار انگاری نیز بسیار گسترده و قابل توجه است. که نشان از آمیختگی روح او با طبیعت بیرون است.
Forough Farrokhzad has been a poet whose life has been the focus of attention. Her works are seldom analyzed. The author of the article has made an attempt to analyze most of her poems from this perspective, with reference to their use of reputable sources to investigate the use of the allegory (external and abstract), symbols (ideogram) and metaphors (personification and animism) in the works of the poet. It is concluded that Forough is a very special person who has used symbols. After the birthday song is written by the poet and intellectual perfection. Her analogy is quite prosperous in terms of form and content that is very interesting and noteworthy. She seems to have made a very extensive use of diagnostic and significant and noticeable personifications.
Machine summary:
نگارندة مقاله همۀ اشعار او را با دّقت مطالعه و بررسي کرده است و با توجّه به دريافت خود و استفاده از منابع و مآخذ معتبر به بررسي کاربرد تمثيل «ظاهري و محتوايي»، سمبول «نماد» و استعاره «تشخيص و جان دار انگاري» در آثار اين شاعر پرداخته است و به اين نتيجه رسيده است که فروغ بسيار زيبا و ويژه از سمبول هاي شخصي استفاده نموده است ، و خاص خود شاعر ميباشد و علاوه بر آن به خوبي و مسلط از تمثيل و استعاره بهره گرفته است اما ميزان استفاده او از اين صورخيال هم از نظر کمّي و هم از نظر کيفي در شعرهاي او کاملاً سير صعودي داشته است .
»(شميسا،٦١:١٣٨٧) هرگاه شاعر يا نويسنده بخواهد هيجانات و احساسات دروني خود به بالاترين درجات رسانده و ظهور و بروز دهد نياز به ابزار هنري دارد که يکي از اين ابراز استعاره ، تشخيص و آنيميسم است که فروغ از آن به بهترين نحو استفاده کرده است هر چند نوع و چگونگي استفاده از آن ها در دوره هاي مختلف شعري او گوناگون ميباشد.
»(همان :٢١٧) البته جان دار انگاري در بسياري مواقع در شعر فروغ با شخصيّت بخشي به هم آميخته شده است که تفکيک اين دو کار آساني نيست و نياز به دّقت بسيار دارد.
ت ) مثالک (اگزمپلوم ): از اين نوع تمثيل بسيار کم بهره گرفته شده است و به عنوان نمونه به شعر زير ميتوان اشاره کرد: «ديو شب از دل تاريکيها/بي خبر آمد و طفلک را برد...