Abstract:
نخستین جلوههای مدرنیسم در ادبیات داستانی ایران به شکل گسترده و منسجم در دهۀ 40 شمسی و در آثار نویسندگانی دیده میشود که اغلب آنها جزء حلقة جُنگ اصفهان بودند و این شیوه به تدریج در دهههای 50 و 60 به جریانی غالب در داستاننویسی تبدیل شد که تمرکز آن بر امر ذهنی و برجسته شدن فرد و ذهنیت و عواطف درونی اشخاص داستان بود که البته با شگردهای تازة روایی نیز همراه بود. محمد ایوبی یکی از نویسندگان پرکار و نوگرای دهة 50 است که در داستانهایش از شگردهای مدرن روایی بهره جسته و رمان «زیر چتر شیطان» وی از همینگونه است. این پژوهش میخواهد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که بهرهگیری از چه تمهیداتی رمان ایوبی را به داستانی مدرن تبدیل کرده است؟ نتایج نشان میدهد که آشفتگی و گسست در روایت، استفاده از پیرنگ نامتعارف، ابهام و پیچیدگی روایی، تلاطم عاطفی و تنهایی و بیگانگی شخصیت، دگرگونی مفهوم زمان، سیلان ذهن و شاعرانگی نثر از جمله شگردهایی است که «زیر چتر شیطان» را به رمانی مدرن تبدیل کرده است.
The first manifestations of the widespread and coherent use of the modernist techniques in Persian fiction can be traced to the 1960s, and the works of those authors who mostly belonged to the circle “Isfahan Gathering”. Gradually, the modernist style became the prevailing trend in Persian fiction in the 1970s and 1980s. The focus was on mental events, the markedness of individuals, and the characters’ mentality and inner feelings which were all presented by using new narration techniques. Mohammad Ayyoubi was among the most prolific modernist authors of the 1970s who has used modernist narration techniques in his works, such as Under the Devil’s Umbrella. This study seeks to answer this key question: What elements and factors have marked this novel as a modernist work? It was concluded that the elements and factors which characterize the novel Under the Devil’s Umbrella as a modernist novel include the confusion and rupture in narration, the uncommon plot, the ambiguity and complexity of narration, the character’s emotional turbulence, loneliness, and alienation, the transformation of the conception of time, the flowing state of mind, and the poeticized prose.
Machine summary:
تحليل مدرنيستي رمان «زير چتر شيطان » طاهره صادق بيان دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد همدان ، همدان ، ايران ** رضا صادقي شهپر دانشيار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد همدان ، همدان ، ايران *** قهرمان شيري استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه بوعلي سينا، همدان ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١١/٠٢؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٣/٢٦) چکيده نخستين جلوه هاي مدرنيسم در ادبيات داستاني ايـران بـه شـکل گسـترده و منسـجم در دهـۀ ٤٠ شمسـي و در آثـار نويسندگاني ديده مي شود که اغلب آن ها جزء حلقۀ جُنگ اصفهان بودند و اين شـيوه بـه تـدريج در دهـه هـاي ٥٠ و ٦٠ به جرياني غالب در داستان نويسي تبديل شد کـه تمرکـز آن بـر امـر ذهنـي و برجسـته شـدن فـرد و ذهنيـت و عواطـف دروني اشخاص داستان بود که البته با شگردهاي تازة روايي نيز همراه بـود.
با وجود شيوة مدرنيستي و هنجارشکنانۀ محمد ايوبي، تاکنون هـيچ پژوهشـگري بـه بررسي داستان «زير چتر شيطان » از منظر مدرنيسم نپرداخته ، امـا برخـي آثـار ديگـر ايـوبي مورد نقد قرار گرفته است که ميتواند پيشينۀ اين تحقيق به شمار آيد.
در اکثـر داسـتان هاي مـدرن شخصـيت داسـتان پـس از فروپاشي رابطه اش با کسي دچار افسردگي مفرط شده و چون مراوده اجتماعي گسترده اي ندارد غالبا در حال فکر کردن به روند رويدادهايي است که به وضـعيت کنـوني او منتهـي شده اند» (پاينده ، ١٣٩٣: ٣٢) در داستان زير چتر شيطان ، عماد سعي ميکند در برخـورد بـا حوادث منغعل نشود، اما او مدام غرق در خـاطرات عـذاب آور خـود ميشـود؛ «بايـد ايـن خشم کور را، از خود دور کنم .