Abstract:
هدف: اعتراضات سیاسی یکی از انواع کنشهای سیاسی محسوب میشود. عراق پس از صدام بارها شاهد چنین اعتراضاتی بوده است.آخرین مورد از این اعتراضات در پاییز 1398 رخ داد. هدف پژوهش حاضر شناسایی علت ناآرامیهای سیاسی در عراق و چرایی تبدیل اعتراضات اخیر به شکل ضد نظام است. روش: برای انجام پژوهش حاضر از نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر و روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. یافتهها: طبق یافتههای پژوهش، میزان درآمد نفتی و رشد اقتصادی عراق طی سالهای گذشته انتظارات ارزشی را در میان جوانان، که 59 درصد جمعیت را تشکیل میدهند، بالا برده و به تعارض با توقعات ارزشی در آنها منجر شده است. لذا با مشاهده میزان فقر، فساد و بیکاری و مقایسه کشور خود با دیگر دولتهای منطقه دچار نوعی احساس محرومیت نسبی شدهاند. بنابراین کنشهای سیاسی آنها شکل خشونتآمیز و اعتراضی به خود گرفته است. نتیجهگیری: با توجه به اینکه رفع احساس محرومیت نسبی در شهروندان نیازمند اقدامات ساختاری و جدی است و انجام این کار در کوتاهمدت عملا امکانپذیر نیست، لذا میتوان گفت تا زمانی که اصلاحات اقتصادی لازم در عراق انجام نپذیرد و کنشهای سیاسی شهروندان عراقی در قالب جنبشهای مدنی و احزاب دنبال نگردد وقوع اعتراضات خشونتبار همانند پاییز 1398 در شهرهای عراق امری طبیعی و قابل تصور خواهد بود.
Objective: Political protests are one of the types of political action.Iraq has witnessed such protests many times after Saddam Hussein. The last of these protests occurred in the fall of 2019. The aim of this study is to identify the cause of political unrest in Iraq and to find an answer to the question of why the recent protests have become anti-regime? Method: The method used in this study is descriptive-analytical and uses Ted Robert Gurr's relative deprivation theory as a theoretical framework. Results: According to research findings, Iraq's oil revenue and economic growth over the past years has raised value expectations among young people, who make up 59% of the population, and maketo feel contradiction with their value expectations. Thus, they have experienced a sense of relative deprivation by observing poverty, corruption and unemployment and comparing their country with other regional governments.Therefore, their political actions havetaken the form of violence and protest. Conclusion: Given that the elimination of the feeling of relative deprivation in citizens requires structural and serious measures, and it is practically impossible to do so in the short term, so; it can be said as long as the necessary economic reforms are not carried out in Iraq and Iraqi citizens don't pursue their political activities in the form of parties and civil movements, the occurrence of violent protests, as in the fall of 2019 in Iraqi cities, will be natural and imaginable.
Machine summary:
نتیجهگیری: با توجه به اینکه رفع احساس محرومیت نسبی در شهروندان نیازمند اقدامات ساختاری و جدی است و انجام این کار در کوتاهمدت عملاً امکانپذیر نیست، لذا میتوان گفت تا زمانی که اصلاحات اقتصادی لازم در عراق انجام نپذیرد و کنشهای سیاسی شهروندان عراقی در قالب جنبشهای مدنی و احزاب دنبال نگردد وقوع اعتراضات خشونتبار همانند پاییز 1398 در شهرهای عراق امری طبیعی و قابل تصور خواهد بود.
(Aljazeera, 4 Oct. 2019) سؤال اساسی که مطرح است این است که چه عواملی در بروز ناآرامیهای عراق مؤثر بودند و چرا این اعتراضات شکل ضد نظام به خود گرفت؟ اهمیت پژوهش حاضر در چند نکته قرار دارد: نخست اینکه این اعتراضات با ناآرامیهای لبنان و پس از آن ایران همراه شد و این سؤال را به ذهن متبادر ساخت که چرا کشورهایی که به نوعی در جبهه مقاومت حضور دارند دستخوش ناآرامی شدهاند؟ آیا طرح و برنامه خارجی پشت این اعتراضات قرار داشت؟ آیا این اعتراضات با تحولات منطقهای در سوریه در ارتباط بود؟ دوم اینکه چرا اعتراضات عراق و پس از آن ایران، همانند اعتراضات قبلی مسالمتآمیز نبود و در هر دو کشور میزان تخریب اموال و آسیب به اماکن دولتی بیشتر بود؟ چرا برخی از کشورهای منطقه و فرامنطقهای تلاش کردند اعتراضات عراق را به اعتراضات ضد ایرانی تبدیل کنند؟ پاسخ این سؤالات علاوه بر اینکه میتواند به فهم تحولات کنونی عراق کمک نماید، میتواند دستگاههای تصمیمگیرنده در ایران را در پیشبینی رخدادهای آتی بغداد یاری دهد.
نویسندگان ضمن اشاره به اقدامات دولت در حوزه اقتصادی ـ اجتماعی برای پاسخ دادن به دغدغههای مناطق غرب عراق به شکنندگی ساختار قدرت در این کشور اشاره کرده و از اینکه جناحهای سیاسی همچنان به قدرتهای خارجی نسبت به برخی از هموطنان خود اعتماد بیشتری دارند و سیاستهایشان تحت تأثیر برنامههای قدرتهای منطقهای به ویژه ایران، عربستان سعودی و ترکیه است اظهار نگرانی میکنند.