Abstract:
آنچه پیش روی قرار میگیرد، نگارش تئودور برکونای، اسقف مسیحی میانرودان است که در سدۀ هشتم میلادی، به زبان سریانی نوشته است و در آن به اسطورهها و باورهای مانوی که البتّه آن را گم-راهکننده میدانسته، پرداخته است. به نظر میرسد، آنچه را برکونای دربارۀ اسطورههای مانوی آورده است، باید از منبعی مانوی (دوبننامگ) و یا از ماخذی گرفته باشد که نویسندۀ آن به خوبی با اندیشه-های مانوی اطّلاع داشته است؛ از همین روی، گزارش او از اسطورههای مانوی بسیار دقیق و درست است.
Machine summary:
برایِ متنِ ما مراجعه کنید: متنِ ویرایششدۀ Pognon, Inscriptions mandaites des Coupes de Khouabir, II ؛ بسنجید همچنین با ترجمۀ فرانتز کومون در Recherches sur le Manichéenne, I, La Cosmogonie Manichéenne dʹaprès Théodore bar Khōni؛ بنگرید همچنین متنِ تئودور برکونای، ویرایشِ آ.
343: او میگوید آنگاه که شهریارِ تاریکی فراز رفتن به سرزمینِ روشنایی را اندیشید، پنج خانِ [روشنایی] ترسیدند و او میگوید که سپس پدرِ بزرگی اندیشید و گفت: من هیچیک از این پنج شکوهم را برایِ جنگ نخواهم فرستاد؛ زیرا آنان را برایِ آرامش و آشتی آفریدم.
343: و او میگوید هنگامیکه آنها (پسرانِ تاریکی) اینان (فرزندانِ انسانِ نخستین) را خوردند، هوشِ پنج فرزندِ روشنی از میان رفت و با کینۀ فرزندانِ تاریکی، آنان همانندِ مردمانی شدند که او را سگی هار و یا ماری گزیده باشد.
سپس روحِ زنده با آوایی و با صدایی فرا خوانْد که همانندِ شمشیری بُرّان بود و آن [آوایِ مهیب] گذاشت تا انسانِ نخستین، پیکرش را بنگرد و به او گفت: آرامش بر تو ای راستْکار در میانِ پلیدی، آفریدۀ روشناییِ در میانِ تاریکی، خداوند در میانِ درندگانی خشمناک لانه کرده است که نیکنامیِ او را درنمییابند.
344 bot: پس روحِ زنده پیکرههایِ خویش را به فرزندانِ تاریکی نشان داد و از روشنایی (پنج ایزدِ روشنی) که آنها [دیوان] اوباریده بودند، پالایش کرد و از آن، خورشید و ماه و روشنیِ (ستارگان) بیش از هزار اختر آفرید.
و او (مانی) میگوید: پس از آن مادرِ زندگی، انسانِ نخستین و روحِ زنده به بارگاهِ پدرِ بزرگی نماز بُرْدَند و لابه کردند و پدرِ بزرگی التماسِ آنها را شنید و با فراخوانِ سومینِ خویش، (یعنی) پیامآورِ سوم (Narisah Yazd/Narisaf Yazd) را فرا خوانْد.