Abstract:
فیزیکالیزم دیدگاهی است که معتقد است هر چیزی فیزیکی است لذا آگاهی پدیداری را یک پدیده فیزیکی می داند. استدلال تصورپذیری زامبی که توسط دیوید چالمرز مطرح شده است نشان می دهد که آگاهی پدیداری نمی تواند فیزیکی باشد لذا مدعای فیزیکالیزم کاذب است. یکی از مؤلفه های سازنده این استدلالْ معناشناختی دو بعدی است. این مؤلفه در ساخت مقدمه اول و دوم این استدلال نقش بسیار مهمی را ایفاء می کند به طوری که بدون آنْ استدلال مذکور شکل نخواهد گرفت. آن در مقدمه اولْ تصورپذیری اولیه را تأسیس می کند و در مقدمه دوم با تأسیس امکان پذیری اولیه و ثانویه، استنتاج امکان پذیری ثانویه را فراهم می کند. هدف ما در این مقاله این است که معناشناختی دو بعدی را توضیح داده و نقش آن را در این استدلال تبیین نمائیم.
Physicalism is a view that holds everything is physical and considers phenomenal consciousness as a physical phenomenon. The Zombie conceivability argument that has been raised by David Chalmers shows that phenomenal consciousness cannot be a physical phenomenon. As a result, the claim of physicalism is false. Two-dimensional semantics is one of the components of this argument that plays an important role in constructing the first and second premisses of this argument so that without it this argument would not be formed. It establishes primary conceivability in the first premise and primary and secondary possibility in the second premise so that provides the inference of secondary possibility from primary possibility. Our purpose in this article is to explain and clarify two-dimensional semantics and its role in this argument.
Machine summary:
زیرا اگر جهانی که از نظر فیزیکی بـا جهـان مـا ایـن همـان است اما آگاهی پدیداری در آن وجود ندارد امکان متافیزیکی دارد، بـه ایـن معنـا اسـت کـه آگاهی پدیداری مؤلفه غیرفیزیکی جهان ماست .
دلیل اینکه از میان انـواع تصـورپذیری ایـن نـوع از تصورپذیری میتواند استدلال را به پیش ببرد این است که چالمرز قصد دارد به طور ماتقـدم به نتیجه ای درباره امکان متافیزیکی برسد، یعنی بـه طـور ماتقـدم از تصـورپذیری زامبـی بـه امکان پذیری آن برسد به همین دلیـل تصـورپذیری بایـد اولیـه باشـد (٨٢ :٢٠١١ ,Polcyn) و معناشناختی دو بعدی ساخت چنین مفهومی را فراهم میکند.
٩. استدلال برای مقدمه دوم و نقش معناشناختی دو بعدی در این مقدمه مقدمه دوم بیان میکند اگر جهانی که تماما فیزیکی اسـت و آگـاهی پدیـداری در آن وجـود ندارد (جهان زامبی) و یا افراد آن جهان از نظر فیزیکـی ماننـد مـا هسـتند امـا فاقـد آگـاهی پدیداری هستند (زامبی) تصورپذیر است ، آنگاه آن امکان پذیر است ، یعنی اگـر (Q~P&) بـه - طور اولیه ، ایده آل و مثبت تصورپذیر است ، آنگاه (Q~P&) امکان متافیزیکی دارد.
به عبارت دیگر، جهانی که به عنوان جهان واقع لحاظ شـده اسـت ایـن گـزاره را تأییـد میکند، یعنی مفهوم اولیه این گزاره در آن صادق است .
اسـتدلال برای این همان بودن مفاهیم اولیه و ثانویه Q و نیز مفاهیم اولیه و ثانویـه P بـه ایـن صـورت است که طبق معناشناختی دو بعدی واژگان و عبارات در همه جهان هایی که به عنوان جهـان واقع لحاظ شده اند دارای همان ویژگیهای تعیـین کننـده مرجـع (reference-fixing) هسـتند.