Abstract:
بنا بر منابع دورۀ اسلامی، شهرنشینان بخشی از وظیفۀ حفاظت از خود و شهرشان را به دیگران تفویض میکنند و مراد از حفاظت تفویضی این است که عاملی به جز شخص یا شهر تحت حفظ، حافظ جان و مال مردم شود. در میان انواع راههای حفاظت تفویضی، از مقولههای کمتر کاویدهشده استفاده از طلسمهایی است که در پندار مردم سدههای میانه، کارکردهای متنوعی به آنها منسوب بوده است: حفظ شهر از گزند حیوانات و آفات؛ حفظ شهر از بلایای طبیعی و عوامل جوّی؛ حفظ معادن و منابع شهر از دستبرد اغیار؛ مدیریت انسانی در قالب افزایش همدلی بین مردم و جلوگیری از بعضی جرمها؛ و حفظ ابنیۀ عمومی. این دسته از طلسمها را که گسترهای در مقیاس یک شهر داشتهاند، میتوان «طلسم شهری» نام نهاد که در صورتهای بسیار متعددی، اگرچه معمولاً با استفاده از سنگ، ساخته میشدند: مجسمه و تندیسهای دوبعدی (تراشیدهشده روی زمین یا دیوار) و سهبعدی؛ مناره؛ و خانه.
Urban dwellers, as Islamic literati suggest, delegate the task of protecting themselves to others. In this sense, Delegated Protection is to protect the city and its dwellers by any other agents rather than the protected people themselves. Among the various ways of such delegated protection, the less-known category of Urban Talismans was believed to be responsible for protecting the city from animal and pests, natural disasters and climate-related issued (apotropaic talismans), protecting public resources, human management in means of empathy among people and prevention of certain crimes, and the preservation of public buildings. These Talismans, functioning in an urban scope, which therefore can be called “Urban Talismans”, were made in many forms, though usually in stone: two- and three-dimensional sculptures (sometimes carved on the floor or wall and sometimes built as freestanding monuments); minarets; and square buildings with certain properties.
Machine summary:
در ميان انواع راه هاي حفاظت تفويضي، از مقوله هايکمتر کاويده شده استفاده از طلسم هايي است که در پندار مردم سده هاي ميانه ، کارکردهاي متنوعي به آنها منسوب بوده است : حفظ شهر از گزند حيوانات و آفات ؛ حفظ شهر از بلاياي طبيعي و عوامل جوي؛ حفظ معادن و منابع شهر از دستبرد اغيار؛ مديريت انساني در قالب افزايش همدلي بين مردم و جلوگيري از بعضي جرم ها؛ و حفظ ابنيۀ عمومي.
اين دسته از طلسم ها را که گستره اي در مقياس يک شهر داشته اند، ميتوان «طلسم شهري» نام نهاد که در صورت هاي بسيار متعددي، اگرچه معمولا با استفاده از سنگ ، ساخته ميشدند: مجسمه و تنديس هاي دوبعدي (تراشيده شده روي زمين يا ديوار) و سه بعدي؛ مناره ؛ و خانه .
ناصرخسرو هم ميگويد که به حوالي شهر مصر (قاهره ) طلسمي کرده اند که نهنگ هاي نيل «مردم را زحمت نرسانند و ستور را» (ناصرخسرو، ص ٧۵) که احتمالا مراد قزويني از طلسم فسطاط همين طلسم ياد شده در سفرنامۀ ناصرخسرو بوده باشد.
همچنين گاهي طلسم هايي ميساختند تا منبع آب شهر، که معمولا چشمه اي يا رودي يا مجموعه اي قنات در مجاورت شهر بوده است ، آلوده نشود؛ چنان که کارکرد يکي از طلسم هاي شهر قم جلوگيري از ترکيب آب باکوه نمک بود (قمي، ص ٢۴٧) و در بندنيجين هم طلسمي ساخته بودند که منابع نفت زيرزميني قدري فروتر نشيند و آب شهر را آلوده نکند، چه اگر اين طلسم نميبود آن آب که داشتند تباه ميشد (ابن فقيه ، همان ، ص ۴٢٢).