Abstract:
تبیین مرلوپونتی از قصدیت عملی به مثابه قصدیتی تنانه و متحرک راه را برای بیان معنای جدیدی از تقویم و عینیت میگشاید. تحلیل او از چنین قصدیتی، ابزاری ملموس و پیشاتاملی، اما معنادار و تنانه برای داشتن جهان و اعیان قصدی فراهم میآورد. مرلوپونتی بر این باور است که آگاهی به واسطه خصلت قصدی خود روی به سوی اعیان خود در جهان دارد. اعیان آگاهی اموری مشخص و متعین نیستند، بلکه در حوزهای قرار دارند که خود ذاتا معنادار است و این معنا در مواجه سوژه با آن منکشف میشود. آگاهی برای مواجهه با اعیان از بدن به منزله نظرگاه خود بهره میگیرد. بر این اساس، مرلوپونتی آگاهی را در بدن قرار میدهد و بدن را سوژه- بدنی محسوب میکند که در جهان پیرامون خود حضور دارد و از طریق تجربه ادراکی با اعیان در تماس است. آنچه در طی این تجربه آشکار میشود نوعی درک پیشاتاملی از جهان محسوس به منزله جایگاه حیات عملی است. سوژه همواره به واسطه بدن خود در درون جهانی که در آن تحقیق و عمل میکند جای دارد و در مواجهه تنانه با اعیان نامتعین، به آنها عینیت میبخشد. این تعینبخشی به واسطه قصدیت جنبشی و وحدت تالیفی بدن روی میدهد. در این مقاله درصدد هستیم تا نقش بدن در این تعینبخشی را بیشتر برجسته نماییم.
Merleau-Ponty’s explanation of operative intentionality as embodied
and motor intentionality opens a way to elucidate a new meaning
of cons titution and objectivity. His analysis of such intentionality provides
a tangible and pre-reflective but meaningful and embodied means for the
purpose of having a world and intentional objects. Merleau-Ponty believes
that consciousness, due to its intentional character, is directed toward its
own objects in the world. The objects of consciousness are not determinate
and definite things, but they are in the field that is intrinsically meaningful,
and this meaning is revealed in the encounter of the subject. Consciousness
uses the body as a point of view to encounter the objects. Accordingly,
Merleau-Ponty places consciousness in the body and considers the body
as a subject-body that is present in the world around itself and is in contact
with the objects through perceptual experience. What emerges during this
experience is a kind of pre-reflective perception of the tangible world as
a place of practical life. The subject is always present within the world
through his body and in this world he researches and acts and gives objectivity
to indeterminate objects through embodied encounter. This determination
is due to the motor intentionality and the synthethic unity of the
body. In this article, we are going to highlight the role of the body in this
determination.
Machine summary:
بر این اساس ، مرلوپونتی آگاهی را در بدن قرار می دهد و بدن را سوژه -بدنی محسوب می کند که در جهان پیرامون خود حضور دارد و از طریق تجربۀ ادراکی با اعیان در تماس است .
قصدیت عملی منوط به عین قصدی نیست که در مقابل سوژه قرار دارد، بلکه جهت گیری اولیۀ او به سوی جهان است که به واسطۀ آن سوژه در جهان جای می گیرد و نمی تواند خارج یا منفک از آن در نظر گرفته شود.
او در نخستین اثر خود، ساختار رفتار، ادعا می کند حیات جان دار و آگاهی انسان در جهان طبیعی ای شکل می گیرد که به هیچ وجه قابل تقلیل به معنای آن در ذهن نیست و درعین حال نمی توان آن را به نسبت های علی موجود بین واقعیت های عینی ازپیش موجود نسبت داد؛ جهان ترکیبی از گشتالت هاست و درعین حال ساختاری منظم در سطوح مختلف دارد.
رفتار، طرح افکنی و وضع احتمالات و قصدیات جان دار در بیرون از خود است و پیوند قطعی جان دار با پیرامون خود را بیان می کند: رفتار، اهدافی که حیوان در محیط پیرامون پیگیری می کند، روی به سوی جهان واقعی یا وجود محض ندارند، بلکه روی به - سوی - بودن - برای حیوان دارند، یعنی روی به سوی محیطی که خاص آن نوع است ؛ آن ها از طریق آگاهی نشان داده نمی شوند، یعنی وجودی که کل ذات آن دانستن است ، 1.
بدن زیستۀ مرلوپونتی همانند اگوی استعلایی کانت یا هوسرل عمل نمی کند، یعنی تنها مبنای معنا نیست ، بلکه کارکرد گشودگی معنا را دارد که منوط به حرکت و تألیف ادراکی آن است و از این طریق معنای اولیۀ اشیای جهان را آشکار می کند.