Abstract:
عکس گرفتن اساساً دیگر عملی در ارتباط با ثبت خاطره، بهمنظور محافظت از میراث تصویری خانواده نیست، اما بهطور فزایندهای تبدیل به ابزاری برای شکلدهی هویت افراد و ارتباط شده است. استفاده از دوربینهای دیجیتال، دوربینهای موبایل، وبلاگهای تصویری و دیگر ابزارهای چندمنظوره عکس را بهعنوان زبان مرجح نسل جدیدی از کاربران رواج داده است. هدف این مقاله بررسی این موضوع است که تغییرات تکنیکی (دیجیتال شدن) در ترکیب با بینشهای در حال رشد علوم شناختشناسی و تحولات اجتماعی- فرهنگی، چگونه بر عکاسی شخصی تأثیر گذاشته است. دستکاری فزایندهی تصاویر عکاسی ممکن است متناسب با نیاز افراد به بازسازی خود، ارتباط لحظهای و برقراری پیوند باشد. هرچند، همین انعطافپذیری ممکن است کنترل ما را در آینده جهت هدفگذاری مجدد و بازسازی عکسهایمان کاهش دهد. مقولهی خاطره بواسطهی ابزارهای چندمنظوره دیجیتال ریشهکن نشده در عوض همانطور که غالب عکسها از طریق خطوط ارتباطی فرستاده شده و از فضایی مجازی سر درمیآورند، کارکرد خاطرهسازی در ذات شبکهای و گسترده عکاسی دیجیتال دوباره ظهور میکند.
Taking photographs seems no longer primarily an act of memory intendedto safeguard a family’s pictorial heritage, but is increasingly becoming atool for an individual’s identity formation and communication. Digitalcameras, cameraphones, photoblogs and other multipurpose devices areused to promote the use of images as the preferred idiom of a newgeneration of users. The aim of this article is to explore how technicalchanges (digitization) combined with growing insights in cognitive scienceand socio-cultural transformations have affected personal photography.The increased manipulation of photographic images may suit the individual’sneed for continuous self-remodelling and instant communication andbonding. However, that same manipulability may also lessen our grip on ourimages’ future repurposing and reframing. Memory is not eradicated fromdigital multipurpose tools. Instead, the function of memory reappears in thenetworked, distributed nature of digital photographs, as most images aresent over the internet and stored in virtual space.
Machine summary:
تحقیقات اخیر توسط انسان شناسان ، جامعه شناسان و روانشناسان نشان میدهد که افزایش جایگزینی دوربین های دیجیتال که شامل دوربین های ترکیب شده با دیگر وسایل ارتباطی است ؛ تسهیل کننده کارکردهای ارتباطی و ساخت هویت است ، درازای آن از عکاسی استفاده ابزاری در جهت تولید خاطره میشود ,Garry and Gerrie) (٢٠٠٢ ,Schiano et al ;٢٠٠٢ ,Harrison ;٢٠٠٥.
همان طور که روایت آن دانشجو نشان میدهد، دیجیتالیزه شدن معمولا نوعی اتهام به عکاسی میزند؛ یعنی غیرقابل اعتماد بودن فزاینده عکاسی به مثابه ابزاری برای خاطره سازی، اما در حقیقت ، دوربین هرگز ابزار قابل اعتمادی برای ذخیره خاطرات نبوده است و عکس ها نیز همواره بخشی از فرایند یادآوری (خاطرات ) بوده اند و در این فرایند دچار تغییراتی میشوند.
عکاسی دیجیتال چندین سؤال گیج کننده درباره دست کاری و ویرایش شناختی پیش میکشد: ابزار دیجیتال در شکل دهی به هویت چه قدرتی دارد؟ ما چگونه سرووضعمان را به گونه ای سامان میدهیم تا به ما کمک میکنند که عکس هایمان را ترمیم و تصاویر خاطراتمان را بهبود بخشیم ؟ کاملا واضح است که نمیتوانیم بگوییم عکاسی دیجیتال کاربرد دوربین به عنوان ابزاری برای ثبت خاطره را از بین برده است .
همان طور که پیش تر مطرح شد، دست کاری فزاینده تصاویر عکاسی ممکن است در راستای نیاز افراد به تغییر (شکل ) مداوم خود باشد، اما همین انعطاف پذیری ممکن است کنترل ما را در آینده جهت هدف گذاری مجدد و بازسازی عکس هایمان کاهش دهد و ما را وادار کند اعتراف کنیم حافظه بصری به خاطر سهولت توزیع و انتشار، تغییر میکند.