Abstract:
مقاله «قرآن و معنای زندگی» معنا و هدف زندگی را در رابطه با فعالیت های جزئی و کلی زندگی توضیح می دهد و با تاکید بر اهمیت معنای زندگی، نگاه کوتاه به خلاء معنایی در غرب می اندازد و گذشته معناداری و عوامل کنارگذاری معنا و آثار بی معنایی را در این دیار توضیح می دهد. و در ادامه چهار دیدگاه و پیشنهاد برای حل مشکل بی معنایی روایت می کند و سپس به توضیح دیدگاه قرآن پرداخته جایگاه فعلی آن را در زندگی مسلمانان در خور توجه می داند. در این دیدگاه تمام هستی ـ به شمول انسان ـ نشانه های هدایت کننده به خداوند است تا انسان را به سوی خدا بکشاند و او را متقاعد کند که همسو با تمام ذرات هستی در برابر قانون خدا گردن نهد، این تواضعدر قالب عبادت مطرح می شود ـ که مصادیق و مراتب مختلف دارد ـ و سپس تمام زندگی انسان را پوشش می دهد و روحیه بندگی در پرتو هستی شناسی و باور به معاد اوج فزاینده می یابد. مقاله در پایان به نگاه قرآن به پیدایش بی معنایی در زندگی می پردازد و بر این باور تاکید می کند که هدف قرار دادن زندگی طبیعی انسان را به کام پستی می کشاند که کارش درندگی و روزی اش تلخ کامی است.
Machine summary:
"جان هیک، خوشبینی کیهانی در اسلام را مستند به این دادههای قرآنی میداند که در اول هر سوره کلمات «به نام خدای بخشنده مهربان» تکرار شده و نامهای نودونه گانه خداوند مشتمل است بر: حب، احسان، لطف، رحمت، بخشش، گذشت، جود، شفقت64، ولی، غفار، وهاب، رزاق، صبور، کریم، ودود، محیی، عفو، رحیم، هادی و این که خداوند همه گناهان را میآمرزد65 و اراده او تحقق خواهد یافت، وی درباره امیدآفرینی و قدرت جهتدهی و امیدآفرینی اسلام میگوید: «در واقع واقعیت زندگی پس از مرگ و مواجهه با خدای بخشنده اما عادل، عموما امروز در درون اسلام در قیاس با یهودیت یا مسیحیت که هر دوی آنها عمیقا از روشنگری اروپایی تأثیر پذیرفتهاند، نیرومندتر است»، «اسلام به عنوان چارچوبی برای زندگی، صخره ثبات، و استواری و سرچشمه ایمان و اعتماد میلیونها انسان بوده است که اکثرا در آنچه که اکنون جهان سوم نامیده میشود زندگی میکنند...
از نظرقرآن انسانی که خروش از اسارت اهداف خیالی و پنداری و جهل رهایی یافته است، وقتی به مطالعه هستی و هویت اشارهای آن، میپردازد و حکمت و هدفمندی را در پهنه آن مشاهده میکند، به هدف آفرینش و فرجام کار خودش نیز پی میبرد، گویا ضمن توجه به حکمت آفرینش کل هستی، به حکیمانه بودن آفرینش خودش نیز متوجه شده و ایمان پیدا میکند به این حقیقت که اگر معادی و رستگاری جاودانی در کار نمیبود این همه سرمایهگذاری برای انسان بیهوده مینمود و خداوند منزه است از هستی دهی بیهوده: «و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذاباطلا سبحانک فقنا عذاب النار» (آل عمران /191) «و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند) پروردگارا!"