Abstract:
روندی که تحولات خاورمیانه در سال گذشته طی کرده است، چشم اندازی توام با بیم و امید را برای تحولات این منطقه قابل پیشبینی کرده است. شکست های داعش در عراق و سوریه چشم اندازهای روشنی برای بازگشت ثبات به منطقه پدیدار کرده است. با وجود امیدواری هایی که به پایان کار داعش و دیگر گروه های تروریستی به وجود آمده است؛ اما واقعیتهایی وجود دارد که نشانگر دشواری های فراوان برای رسیدن به منطقه گرایی در چارچوب روابط بین الملل است.
نتایج مثبت منطقه گرایی در عرصه روابط بین الملل موجب شده است که بحث منطقه گرایی در خاورمیانه به
مبحثی حایز اهمیت در سال های اخیر تبدیل شود که این امر نیازمند بررسی بیشتر است. در این پژوهش به تاثیر عامل تروریسم بر منطقه گرایی خاورمیانه تمرکز شده است، تا با بررسی تاثیرات آن به راهکارهایی برای کاهش تاثیرات منفی تروریسم خصوصا داعش بر منطقه گرایی در خاورمیانه دست یابیم.
سوال این پژوهش به این صورت مطرح شده است که ظهور تروریسم خصوصا داعش چه تاثیری بر روند
منطقه گرایی در خاورمیانه گذاشته است؟ ظهور داعش در منطقه خاورمیانه با وجود تقویت اندیشه و اقدام مبارزه با تروریسم در کشورهای منطقه به دلیل رقابت های بازیگران بومی و منافع متعارض آنها باعث شکل گیری ائتلافهای دوگانه و واگرا به جای منطقه گرایی شده است.
The Middle East developments over the past year have led to a prospect of fear and hope for the future of the region. ISIS›s defeats in Iraq and Syria have made the prospects of restoring stability to the region clearer. Despite the hopes created by end of ISIS and the other terrorist groups, there are realities that illustrate the great difficulties of achieving regionalism within the framework of international relations. The positive results of regionalism in the field of international relations have caused regionalism in the Middle East to become an important issue in recent years, which needs further investigation. In this research, the influence of terrorism on Middle East regionalism has been examined. The question of this research is: what is the effects of the rise of terrorism in the Middle East particularly the ISIS on the regionalism process in the region? In response to the question, the hypothesis is that the rise of ISIS has created dual coalitions and divergence instead of strengthening ideas and actions for counterterrorism in the regional countries. It arises from regional rivalry among the actors and their conflicting interests.
Machine summary:
نتايج مثبت منطقه گرايي در عرصه روابط بين الملل موجب شده است که بحث منطقه گرايي در خاورميانه به مبحثي حايز اهميت در سال هاي اخير تبديل شود که اين امر نيازمند بررسي بيشتر است .
شيوه هاي مختلفي براي مبارزه با انديشه و عملکرد گروه هاي تروريستي و خصوصا گروه داعش تا به امروز بيان شده است و اين شيوه ها يا به صورت موقتي تروريسم را آتش زير خاکستر کرده است يا منجر به گسترش روزافزون بي اعتمادي متقابل در سطح روابط دولت ها و ملت هاي خاورميانه شده است .
در خصوص ائتلاف هاي شکل گرفته موضوع مهم تعدد فعاليت ها در مسير مبارزه با داعش است که نيازمند نوعي اتحاد منطقه اي در برابر اين گروه تروريستي است .
در راستاي مبارزه با تروريسم کشورهاي منطقه به سوي ائتلاف با يکديگر حرکت کردند که با شکل گيري اين ائتلاف ها در شرايطي که اختلاف هايي نيز مطرح شده است ، شاهد نوعي منطقه گرايي بوده ايم .
با معرفي کوتاه اين گروه تروريستي و ائتلاف هايي که براي مبارزه با داعش شکل گرفته است ، به تاثير داعش بر منطقه گرايي خاورميانه مي پردازيم .
باوجود تمام اين واگرايي ها و همگرايي ها ميان کشورها در منطقه خاورميانه در سال هاي اخير شاهد شکل گيري اتحاد و ائتلاف هاي متعدد بوده ايم که چه در ظاهر و چه در عمل به دنبال مبارزه با داعش هستند.
با پيوند دو متغير تروريسم و منطقه گرايي در خاورميانه مي توان بيان کرد که گروه تروريستي داعش در سال هاي اخير کشورها را به سوي همگرايي پيش برده است .
Regionalism in South Asia: Negotiating cooperation, institutional structures.