Abstract:
با فراموش شدن الگوی معماری ایرانی در مسکن معاصر رنگ اسلامی بودن از مسکن ایرانی زدوده شده است. از این رو ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی مسکن ایرانی که آمیخته با فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی بوده فاصله گرفتهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل خانههای بافت تاریخی شهر گرگان بر اساس دیدگاه سبک معماری ایرانی- اسلامی و اثرگذاری تحولات سبک معماری مدرن بر معماری ایرانی میباشد. نوع پژوهش کاربردی- تطبیقی و روش بررسی آن، تفسیری- تاریخی است. جامعه آماری پژوهش واحدهای مسکونی واقع در بافت تاریخی شهر گرگان و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 322 محاسبه شده که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده اقدام به توزیع پرسشنامهها شده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و تحلیل آمارها از نرمافزارهای آماری SPSS، Excel و آزمون-های آماری T تک نمونهای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون پیرسون نشان میدهد که شاخصهای وضعیت اشراف و دید داشتن با میزان ضریب 0.357، آسایش زندگی با ضریب 0.483، محرمیت با ضریب 0.297 و شاخص وضعیت امنیت تردد زنان و کودکان با میزان ضریب 0.142 در ارتباط با وضعیت سکونت ساکنین در خانهها و بافت تاریخی شهر گرگان، بیانگر رابطه معنادار و مستقیمی میباشد. همچنین نتایج حاصل از آزمون tتک نمونهای نیز نشان میدهد که در سطح 95 درصد بین میزان رضایتمندی ساکنین از زندگی در بافت تاریخی با وضعیت دسترسی به خدمات و امکانات، حس تعلق به مکان، مؤلفههای زیستمحیطی، متغیر سرزندگی و روابط همسایگی رابطه معنادار و تأثیرگذاری وجود دارد.
Upon falling into oblivion of Iranian style of architecture in contemporary housing projects, aspects of the Islamic concept of architecture is absent from Iranian modern houses. Construction of buildings is now far from the traditional Iranian architectural style that once entailed rich Iranian-Islamic culture. This paper intends to study and analyze houses in the historical fabric of Gorgan, the capital city of Golestan Province, Iran, based on Iranian-Islamic architectural style and the influence Iranian architecture has received from the developments in modern architecture. The research method is applied-comparative and the study is interpretive-historical in nature. The statistical population consists of residential houses situated in the historical fabric of Gorgan and the ideal sample size has been calculated based on the Cochran formula 322. Questionnaires have been distributed based on simple technique of random sampling. SPSS, Excel, the One Sample t Test and the Pearson correlation coefficient have been used for data analysis. The results of Pearson test indicate “overlooking” with a coefficient of 0.357, “comfort” with a coefficient of 0.483, “privacy” with a coefficient of 0.297 and the “security of commuting for women and children” with a coefficient of 0.142 in the state of living of the settlers of houses situated in the historical fabric of the city of Gorgan, showing a meaningful and direct relation. Also, the results of One Sample t Test indicate there is a 95 percent meaningful and influential relation between satisfaction over living in the historical fabric and the degree of access to the services and facilities, sense of belongingness to the place of living, environmental indicators, the variable of liveliness, and neighborhood relations.
Machine summary:
ارزيابي شاخصه هاي مسکن تاريخي از ديدگاه سبک معماري ايراني ـ اسلامي در راستاي تحول پذيري سبک معماري نوين (مطالعه موردي : بافت تاريخي شهر گرگان ) پوراحمد و همکاران، (١٣٩٥)، در پژوهشي با استفاده از شاخص هايي چون حس امنيت ، حد و حريم ، توازن ، ارتباط با طبيعت و قانون مندي ، به ارائه الگويي براي نوسازي بافت تاريخي بيرجند با رويکرد ايراني ـ اسلامي پرداخته اند.
ضريب همبستگي بين ميزان رضايت ساکنان از وضعيت آسايش مسکن ارزيابي شاخصه هاي مسکن تاريخي از ديدگاه سبک معماري ايراني ـ اسلامي در راستاي تحول پذيري سبک معماري نوين (مطالعه موردي : بافت تاريخي شهر گرگان ) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} ** معني داري ٩٩ درصد با توجه به نتايج ، ميزان ضريب همبستگي بين رضايت ساکنان از وضعيت آسايش زندگي در سکونت گاه هاي خود ٠/٤٨٣ است که با توجه به سطح معناداري صفر بيانگر رابطه معناداري در سطح ٩٩ درصد اطمينان همبستگي است .
نتايج حاصل از آزمون T تک نمونه اي نشان ميدهد در سطح ٩٥ درصد بين ميزان رضايت مندي ساکنان از زندگي در بافت تاريخي با وضعيت دسترسي به خدمات و امکانات ، حس سال ششم ، شماره دوازدهم ، پاييز و زمستان ١٣٩٧ تعلق به مکان ، مؤلفه هاي زيست محيطي، متغير سرزندگي و روابط همسايگي رابطۀ معناداري وجود دارد؛ به گونه ايکه وجود اين متغيرها بر ميزان رضايت مندي ساکنان از زندگي در خانه هايي با الگوي معماري ايراني ـ اسلامي و همسو با فرهنگ بومي ساکنان مجتمع هاي مسکوني تأثيرگذار است .